-
کتاب «مروری بر روانشناسی فرهنگی ـ تاریخی» نخستین کوشش برای معرفی اندیشهها و آثار ویگوتسکی در ایران بهشمار میرود.
-
کتاب «پس از هگل» تاریخی مجمل و در عین حال بینظیر از فلسفه آلمانی در نیمه دوم قرن نوزدهم است. گرچه این دوره تاریخی کم اهمیت نداشته شده و به لحاظ فلسفی وقع چندانی به آن نهاده نشده است اما فردریک بیزر استاد فلسفه دانشگاه سیراکیوز و یکی از سرآمدترین شارحان و مورخان فلسفه آلمانی با احاطه کم نظیر بر غالب آثار این دوره، قول رایج را به چالش کشیده است.
-
رمان «عذاب وجدان» نوشته آلبا دسسپدس با ترجمه بهمن فرزانه در ۵۰۴ صفحه برای دوازدهمین بار از سوي انتشارات ققنوس منتشر وارد بازار کتاب شده است
-
ساناز زمانی میگوید: یکی از موفقیتها برای رمان ژانر این است که زیاد خوانده شود و اتفاقا درباره رمان ژانر و پلیسی عامهپسندبودن را ضعف نمیبینم و کاملا قوت میدانم.
-
کتاب «پایان دو قرن سکوت» نوشته امیرحسین حاتمی توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد.
-
روزنامه سازندگی: دربارهی سویه ها نوشتهی تئودور آدورنو
-
محمود جعفری دهقی، رئیس انجمن ایرانشناسی و استاد دانشگاه تهران در نشست معرفی و بررسی کتاب «نماهایی از ایران درباره اهمیت سفرنامهها در شناخت اوضاع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران گفت: سفرنامهها اگر به درستی ترجمه شوند آیینه تمامنمای ما هستند و معایب و محاسن ما را نشان میدهند و کمک میکنند تا بتوانیم برای رفع معایب خود گام برداریم.
-
میلاد روشنی پایان مولف «سینما و مرگ؛ درباره نامیرایی و تصویر» معتقد است، سینما توان دروغگفتن دارد. توان خلق روایتهای ناموجود و حال این سوال مطرح میشود که آیا سینما میتواند فرم دیگری از زندگی و در نتیجه مبارزه با مرگ را جعل کند یا نه؟
-
کتاب «متافیزیک قدرت: درآمدی بر فلسفه سیاسی» از منظر تحلیل بنیانهای متافیزیکی فلسفه سیاسی اسپیونوزا صورت میگیرد. در اغلب تفاسیر مربوط به اسپینوزا نظریه او در باب مقولات مابعدالطبیعه، علم النفس، معرفتشناسی، علمشناسی و نظریه اخلاق او بررسی میشود و به سنجش نسبت این ابعاد فکر فلسفی وی با الگوی آرمانیاش در باب امر سیاسی و قدرت سیاسی پرداخته نمیشود. در دهههای اخیر است که مطالعه فکر اسپینوزا از منظر تاریخ اندیشه سیاسی جدی شده است و پروژه اسپینوزا به منزله فیلسوف سیاسی موضوع مطالعه متفکران لیبرال و رادیکال قرار گرفته است.
-
مراد فرهادپور میگوید: گرایش کل آدورنو به سیستمسازی و خنثی کردن و نفی توتالیتر است و همین در نهایت باعث میشود سویه انتقادی اندیشه هگل کنترل شود. با این حال سماجت آدورنو روی تناقضات از دستاوردهای او جالب است. جایی که نقد عقل با بنبست مواجه میشود با شجاعت آدورنو این بنبست به سر میرسد. درگیری با آدورنو از منظر همین سماجت است که معنا دارد در غیر این صورت مثل دهه 90 که بنیامین در فضای پست مدرنیستی حل شد تنها یک ژست روشنفکری باقی بماند.