گروه انتشاراتی ققنوس | مطالعه فکر اسپینوزا از منظر تاریخ اندیشه سیاسی جدی شده است
 

مطالعه فکر اسپینوزا از منظر تاریخ اندیشه سیاسی جدی شده است

مشاهده


منبع: خبرگزاری کتاب ایران 

شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷

 

کتاب «متافیزیک قدرت: درآمدی بر فلسفه سیاسی» از منظر تحلیل بنیان‌های متافیزیکی فلسفه سیاسی اسپیونوزا صورت می‌گیرد. در اغلب تفاسیر مربوط به اسپینوزا نظریه او در باب مقولات مابعدالطبیعه، علم النفس، معرفت‌شناسی، علم‌شناسی و نظریه اخلاق او بررسی می‌شود و به سنجش نسبت این ابعاد فکر فلسفی وی با الگوی آرمانی‌اش در باب امر سیاسی و قدرت سیاسی پرداخته نمی‌شود. در دهه‌های اخیر است که مطالعه فکر اسپینوزا از منظر تاریخ اندیشه سیاسی جدی شده است و پروژه اسپینوزا به منزله فیلسوف سیاسی موضوع مطالعه متفکران لیبرال و رادیکال قرار گرفته است.

 

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)کتاب «متافیزیک قدرت: درآمدی بر فلسفه سیاسی» نوشته رضا نجف زاده از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

نجف زاده در مقدمه کتاب بیان می‌کند که چگونه اسپینوزا در فلسفه سیاسی امروز چنان، جایگاهی یافته است که بخشی از تحولات این فلسفه با ارجاع او صورت‌بندی شده است. فلسفه سیاسی امروز دگردیسی‌ها چیزی است که از آن با عنوان «چرخش جمهوری‌خواهانه» یاد کرده‌اند. مورخان برجسته اندیشه سیاسی در روزگار ما، همچون جان پوکاک، کوئنتین اسکینر و فیلیپ پتی، طی دهه‌های اخیر هم تلاش کرده‌اند این سنت را بازشناسی کنند و هم پتانسیل‌های آن برای سیاست معاصر را به دست دهند. در طیف رادیکال اما چرخش جمهوری‌خواهانه به معنی بازسازی یا بازیابی متافیزیک به منزله مقوله‌ای هستی ـ معرفت‌شناختی و تمهید زبان جمهوری‌خوانه برای فلسفه سیاسی، پروژه‌ای است که با اتکا به میراث پدری فلورانسی این زبان سیاسی، می‌توان از آن با عنوان رستاخیز یاد کرد.
 
به اعتقاد نجف زاده، اسپینوزیسم جدید روزگار ما، در دل چرخش جمهوری‌خواهانه فلسفه سیاسی معاصر، اندیشیدن به قدرت و امر سیاسی را از تفکر در باب متافیزیک جدا نمی‌داند و متافیزیک اسپینوزا را متافیزیک قدرت می‌خواند؛ متافیزیکی ناظر به قدرت سیاسی و نه صرفا انگاره الهیاتی قدرت به منزله قوه. از این منظر می‌توان گفت، جمهوری خواهی اسپینوزایی معاصر واکنشی است علیه جریان‌های ضد متافیزیکی قرن بیستم.
 
مولف کتاب بیان می‌کند که اسپینوزا، این متافیزیسین جمهوری‌خواه، فلسفه سیاسی رئالیستی را چنان با نظریه اخلاقی، هرمنوتیک تاریخی و نقد اجتماعی پیوند داده است که می‌توان از آن با عنوان یکی از برجسته ترین دستگاه‌های نظری به جای مانده از میراث روشنگری رادیکال یاد کرد. سویه پنهان مدرنیته سیاسی وامدار تاملات اوست اما در تاریخ‌نگاری‌های فلسفه سیاسی به او اعتنای درخور نشده است.
 
به اعتقاد نجف زاده، اسپینوزا به رغم اینکه به سنت انتقادی تاریخ فلسفه و علوم اجتماعی جدید تعلق دارد، عموما به طرزی کژتاب به سنت لیبرال یا اقتدارگرای مدرنیته منسوب می‌شود. این نخستین سوء تفسیر سیاسی آثار اوست. برای نمونه بسیار اعجاب انگیز است که والتر بنیامین به منزله یکی از اقطاب تفکر انتقادی قرن بیستم، فلسفه حقوق طبیعی رساله الهیاتی ـ سیاسی را تمهیدگر «بنیانی ایدئولوژیک برای ترورسیم در انقلاب فرانسه» معرفی می‌کند اما اسپینوزا بیش از هگل راهگشای نظریه انتقادی‌ای است که بنیامین و دوستانش در موسسه پژوهش‌های اجتماعی فرانکفورت بسطش دادند. کژتابی دیگر در سنت انتقادی در خواندن فکر سیاسی اسپینوزا را نزد هانا آرنت می‌توان یافت. آرنت، اسپینوزا را مخالف آزادی بیان و مخالف مراوده آزادانه با دیگری دیده است؛ گویی اسپینوزا فیلسوف امنیت است نه آزادی!



این در حالی است که اسپینوزا نخستین فیلسوفی است که دفاعیه‌ای نظام‌مند در باب دموکراسی نوشته است. این دفاعیه، در اخلاق، رساله الهیاتی ـ سیاسی و رساله سیاسی دیده می‌شود.
 
شبکه مفهومی رئالیسم سیاسی اخلاق باورانه اسپینوزا از عناصری تشکیل می‌شود که پیوند ناگسستنی با هم دارند. در این رئالیسم اسپینوزایی آزادی تفلسف، ارزش دوستی، نفی خشونت، خواست شادی و لذت، خواست عشق و خواست خیر بر بنیاد «نقد الهیات خرافه» به هم می‌پیوندند و این پیوند در پرتو هدایت عقل صورت می‌گیرد. اندیشه سیاسی اسپینوزا، به اعتبار نظریه قدرت و نظریه آزادی او، در امتداد سنت جمهوری‌خواهی جدید تدوین شده است.
 
مدعای این کتاب این رای متاتئوریک است که می‌توان میان سنخ استدلال‌های مابعدالطبیعی و نحوه نگاه مابعدالطبیعه‌دان به امر واقعی و هستی از یک سو و سنخ دستگاه‌ها فلسفه سیاسی او از سوی دیگر نسبتی جست. پیچیدگی‌های پرابلماتیک تفسیر فکر فلسفی اسپینوزا امروز یکی از مسائل معرفت‌شناسانه پیش روی ماست. اسپینوزا را چندان نمی‌شناسیم به ویژه فلسفه سیاسی او نیازمند مطالعات بیشتر از منظرهای جدید است.
 
کتاب حاضر از منظر تحلیل بنیان‌های متافیزیکی فلسفه سیاسی اسپیونوزا صورت می‌گیرد. در اغلب تفاسیر مربوط به اسپینوزا نظریه او در باب مقولات مابعدالطبیعه، علم النفس، معرفت‌شناسی، علم‌شناسی و نظریه اخلاق او بررسی می‌شود و به سنجش نسبت این ابعاد فکر فلسفی وی با الگوی آرمانی‌اش در باب امر سیاسی و قدرت سیاسی پرداخته نمی‌شود. در دهه‌های اخیر است که مطالعه فکر اسپینوزا از منظر تاریخ اندیشه سیاسی جدی شده است و پروژه اسپینوزا به منزله فیلسوف سیاسی موضوع مطالعه متفکران لیبرال و رادیکال قرار گرفته است.
 
از منظر اندیشه سیاسی شاید بتوان در یک بررسی کلی مطالعات اسپینوزایی در دوره معاصر در گستره زبان‌های انگلیسی و فرانسه را در قالب پنج گروه دسته بندی و ارزیابی کرد: تفسیر هابزی؛ لئواشتراوس و حلقه اشتراوسی‌ها؛ تفاسیر ایدئولوژیک یهودی؛ تاریخ‌نگاری روشنگری رادیکال، تفاسیر رادیکال جمهوری‌خواهانه.
 
در پژوهش حاضر بهره‌گیری از دستگاه نظری متفکران اسپینوزایی، از جمله اشتراوسی‌ها، ایزرائل و اسپینوزایی‌ها به ویژه اسپینوزایی‌های فرانسوی این مختصات را دارد: نخست پسا ماتریالیستی است؛ ثانیا چند فرهنگی است و با بنیان‌های فکر مدنی در بخش عمده‌ای از سنت اسلامی انطباق دارد.
 
 اما یکی از مباحثی که در این اثر مورد توجه قرار می‌گیرد این است که از لحاظ ساختار درونی، دستگاه نظری اسپینوزا به منزله نظامی مابعدالطبیعه و سیاسی، با وجود برخورداری از انسجام درونی عمومی، حاوی ناسازه‌هایی است که این انسجام درونی عمومی را در پاره‌ای موارد مخدوش می‌سازد. این ناسازه‌ها عبارت‌اند از: 1. ناسازه درون‌بودگی و تعالی یا درون بودگی و صدور، 2. ناسازه متافیزیک و علم، 3. ناسازه آزادی و ضرورت، 4: ناسازه جمهوری (دموکراسی مطلق) و قراردادگرایی (مصلحت دولت) و 5. ناسازه پساعرفی‌گرایی و عرفی گرایی.

ناسازه نخست ناسازه‌ای فیزیکی است و تعیین سنخ دستگاه متافیزیکی فیلسوف مبتنی است بر نحوه نفسیر ما از این ناسازه؛ در فصل اول یعنی «وحدت، کثرت و اکسپرسیونیسم» در این باره سخن گفت شده است. ناسازه دوم معرفت‌شناختی است و به این سنخ تقسیمات مفاهیم متافیزیکی و طبیعی در کار وی مربوط است؛  به این ناسازه نیز در فصل یک پرداخته می‌شود. ناسازه سوم هم به حوزه متافیزیک مربوط است و هم به حوزه فلسفه سیاسی؛ به این ناسازه نیز در فصل اول و دوم پرداخته می‌شود.
 
در فصل سوم در سخن از آزادی به مثابه عدم سلطه است. ناسازه چهارم اما به سنخ فلسفه سیاسی وی مربوط است و در فصل سوم در سخن از جمهوری خواهی و تقابل اسپینوزا با هابز و فیلمر مطالبی بیان می‌شود. ناسازه پنجم که از مشرب و روش تفسیری فیلسوف در مواجهه با متن مقدس ناشی می‌شود، اولاً ناسازه‌ای معرفت‌شناحتی است و ثانیا ناسازه‌ای سیاسی است به ویژه در فصل چهارم در این باره سخن گفته می‌‌شود. تفسیر فلسفه سیاسی اسپینوزا لاجرم باید به این ناسازه‌ها پاسخی داشته باشد. بخشی از تلاش نویسنده در این پژوهش به تفسیر این ناسازه‌ها و سنجش انسجام درونی متون و دستگاه فلسفی اسپینوزا مربوط می‌شود.
 
کتاب «متافیزیک قدرت: درآمدی بر فلسفه سیاسی» نوشته رضا نجف زاده با شمارگان 770 نسخه در 384 صفحه به بهای 35 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

 

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه