نام کوچک من بلقیس، مجموعه خاطرات و یادداشتهای بلقیس سلیمانی است که خود در این کتاب روایتگر کودکی، نوجوانی و جوانیاش شده است. نویسنده در این کتاب ابایی ندارد دست خواننده را بگیرد و او را به زوایای پنهان زندگی شخصی خود ببرد. سلیمانی از رهگذر این یادداشتهای پراکنده به بیان آرا و اندیشههای خود درباره موضوعات مختلف میپردازد. با این همه بهره خواننده تنها آشنایی با زندگی خصوصی نویسنده نیست، او از رهگذر آشنایی با زندگی نویسنده با یک برهه از تاریخ اجتماعی و سیاسی مردم ایران، بهخصوص نسل آرمانخواه و انقلابی معاصر نیز آشنا میشود. از بلقیس سلیمانی پیش از این چهار اثر موفق دیگر به نامهای شب طاهره، خالهبازی، بازی آخر بانو، و آن مادران این دختران در انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
در ابتدای کتاب میخوانیم:
نامم را در سال 1346 گذاشتند بلقیس. چهار سال بعد از تولدم صاحب شناسنامه شدم. آنطور که بزرگترها گفتهاند و میگویند، آن چهار سال بدون سجل و هویت مرا «بلقیسو» صدا میکردند و، تا همین حالا هم که در سراشیب عمر قرار دارم، هنوز هم برخی اهالی روستا و قوم و خویشهایم همان «بلقیسو» صدایم میکنند. حکایت آن چهار سال بیهویتیام را در داستانکی در مجموعه پسری که مرا دوست داشت آوردهام... .