ژانگادا در سال ۱۸۸۱ به چاپ رسید و از معدود آثار ژول ورن است که میتواند در دستهٔ آثار پلیسی جای گیرد. این رمان، به موازات ماجرای پلیسی، بهنوعی به معرفی رود آمازون و کشورهای اطراف آن نیز میپردازد، و توصیفات این مناطق آنقدر دقیقاند که خواننده از وسعت اطلاعات ژول ورن حیرتزده میشود. البته عناصر مورد علاقهٔ ژول ورن را در این اثر هم، مثل سایر آثارش، میتوان یافت، از جمله سفر، که پیشتر در آثاری مانند پنج هفته در بالن، از زمین تا ماه و دور ماه هم به آن پرداخته بود، و اتفاقات شگفتانگیزی مانند نبرد با تمساحهای رود آمازون که کشش داستانی را بیشتر میکنند.ژانگادا در واقع نوعی کشتی است که در آمریکای جنوبی به این نام خوانده میشود و در این کتاب اسباب سفر ژوام گارال همراه با خانواده و خدمتکارانش است. آنها سوار بر ژانگادا، با گذر از رود آمازون، از پرو به سمت بِلِم، شهری در برزیل، میروند تا در آنجا مراسم ازدواج دختر ژوام را برگزار کند. ما نیز همراه آنها در طول مسیر با شهرها و مناطق مختلفی که در امتداد آمازون، این شاهرگ حیاتی آمریکای جنوبی، قرار دارند آشنا میشویم. پایان خوش رمان این داستان را دلنشینتر کرده است، جایی که ژوام گارال که مرد محترم و درستکاری است از گناهی قدیمی که بهاشتباه به او نسبت داده شده تبرئه میشود. و جشن ازدواج مینیا، دختر ژوام، پایانبخش این داستان نفسگیر ژول ورن است.