داستان «چهدیر» روایتی از زندگی دو انسان است که در ازدحام بینهایت یک شهر، از دو گوشه دور از هم، در سراشیبی راه زندگی و در تنگنای پیچ در پیچ آن، با روحیاتی بیگانه از هم، خسته و نومید و غمگین یکدیگر را مییابند. دمی چند در کنج راستین محبت و در گلوگاه صداقت، عشقی ممنوع را تجربه میکنند و به آرامشی نسبی میرسند، اما... چه نیرویی میتواند این دلبستگی را که هر دو پرستشوار به آن نیاز دارند، از آنان برباید؟ «چه دیر» درباره دغدغههای زنی امروزی و طرح مشکلات اوست. «میرود روی تراس، ابر و دود مه و غبار آمده پایین، همه جا را محو میبیند. قله دماوند ناپدید شده. جز طرحی گنگ چیزی از ساختمانها دیده نمیشود. هوا راکد و سرد است.» «مه کامه رحیمزاده» نویسنده رمان «یلدا و رهایی» و مجموعه داستانهای «اتاق صورتی» و «ردپای حلزون» این بار در رمانی متفاوت برای نسل امروز داستان دو انسان را بازگو میکند.