گروه انتشاراتی ققنوس | قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟
 
22,000 تومان
دانلود خلاصه کتاب

قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟

مشخصات کتاب
نویسنده راضیه مهدی‌زاده
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 152
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1399
سال چاپ اول 1397
نوع کاغذ بالکی
موضوع داستان‌های فارسی
وزن 144
شابک 978-622-620-905-2
دانلود خلاصه کتاب /Content/Images/uploaded/قم- رو - بیشتر - دوست- داری - یا - نیویورک؟.PDF
تولید کننده هیلا
مقدمه و اطلاعات کتاب

قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟ شامل چهارده داستان است که اکثر آن‌ها در شهر نیویورک، به عنوان یکی از پایتخت‌های فرهنگی، هنری و ادبی دنیا، روایت می‌شود. در این داستان‌ها با زندگی شخصیت‌های ایرانی و مهاجران و نگاه جدیدشان به جهانی در هم پیچیده و تازه رو به رو هستیم؛ و همچنین با نوعی مقایسه ناخودآگاه بین ایران و شهر نیویورک و زندگی در دو دنیای گوناگون. در نهایت این مقایسه به برتری هیچ‌کدام نمی‌انجامد اما به شناختی تازه منجر می‌شود.

بی‌مکانی و نداشتن قرار، موضوع اصلی این داستان‌هاست. یکی را برای یافتن شهری آرمانی به سقراط و خرابه‌های یونان می‌کشاند و دیگری را به کشتن مادربزرگ و فرستادنش به بهشت. یکی دیگر را به خانه‌ای در شهر نیویورک امید می‌دهد و آن یکی فکر می‌کند در چشم‌های مادرش چیزی تغییر کرده و باید از بوستون بلیط اتوبوس بگیرد و راهی شود تا نگاهی دوباره به مادر بیندازد. دیگری می‌گردد و مرده‌های کشور و سرزمینش را در مرزهای دور شهری دیگر زنده می‌کند و یکی دیگر در قطاری با یک سرباز آمریکایی رو در رو می‌شود و ... .

 

 

نظر شما چیست؟
  • تنها کاربران عضو می توانند نظر خود را بنویسند
نظر های موجود
نظر برای کتاب قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟
امسال عید ایران بودم و در این سفر تا جایی که می توانستم کتاب خواندم و خریدم وبا خودم بار کردم اوردم ترکیه. یکی از کتاب هایی که اسمش کنجکاوم کرد همین کتاب بود. اسم زیرکانه ای که نمی شد راحت از کنارش رد شوم و جالب اینکه خود داستان " قمو بیشتر دوست داری یا نیویورک" را که خواندم دلیل انتخاب اسم و زیرکی پشتش را فهمیدم.
در کل برای من مهاجر، کتاب دوست داشتنی و قابل فهمی بود. کتابی که از نبودن ها و تصمیم ها و دو طرف ماجرا بنوشته بود. قصه های دورکه خیلی هم دور نیستند.
داستان های -کافه های بی قرار قاره های دور- را خیلی دوست داشتم. مخصوصا آنجایی که خیلی یوهویی وسط یک داستان در زمان حال، سقراط و ارسطو وارد می شوند خیلی تیرهوشانه بود.
داستان -چشم های مامی- را دوست داشتم که برامده از یک تناقض بود. وضعیت مادر و دختر در آمریکا که مادر هنوز بعد از سال ها زندگی در آمریکا حجاب دارد و نمازش را رو به قبله ی خانه شان که از بخت بد مماس با وال استریت هم شده است می خواند و وضعیت دختر که کاملا خودباخته است و اسمش را از راضیه به رز تغییر داده و وید می کشید و آهنگ های رپ می خواند و....
داستان دیگری که دوست داشتم- رودخانه ی هادسون و ماهی های نورانی اش- که سه راوی داشت و از پس راوی های مختلف خیلی خوب برآمده بود نویسنده. از این راوی ها یکی شان مرده است و سوار بر هواپیما بعد از ده سال به وطنش سفر می کند.
داستان قطار لرزان هم خیلی تیزهوشانه بود. یه شدت ضدجنگ و به شدت داستانی. ماجرای دکتر سوریه ای در آمریکا و دختر ایرانی و سرباز آمریکایی بی خانمان شده ای که از جنگ عراق برگشته است.
در کل مجموعه داستان خوبی بود که توصیه می کنم برای خواندن. هر کدام از داستان ها چیزهای جالبی در خودشان داشتند که از خواندن شان کیف کردم. نکته های جزیی که شاید بارها به آن ها فکر کرده ایم اما هیچ وقت نتوانسته ایم به درستی بیان شان کنیم.
قسمتی از داستان – قمو بیشتر دوست داری یا نیویورک- هم همینجا می نویسم.
-پیش خودم فکر می کردم، اصلا کی گفته اینجا آمریکا ست؟ کمی بالاتر از خانه ی ما که هندوستان است و بوی تند ادویه است و شلوغی های مخصوص بمبئی. آن طرف، مکزیک است و نان بوریتو و تورتیلا و سالسا.کمی آن طرف تر، مرز آرژانتین و اسپانیاست. پایین تر،عرب ها می نشینند و "ح" های غلیظی که توی خیابان شنیده می شود به همراه گوشت و مرغ حلال و نان حلال. بعد هم که به فرانسه و ایتالیا می رسیم و پیتزا و پاستا و انواع شکلات های اصیل و بستنی های کش دار. اصلا آمریکایی ها این جا غریب اند و در اقلیت.-
متین | 10/02/1398 03:45 ق.ظ
عضویت در خبرنامه