زرتشت جوان در آغاز علیه کشتار گاوها در معابد میترایی اعتراض میکند. پدر و مادرش او را از ترس "کرپنها" به بیرون شهر نزد فرزانهای میفرستند. زرتشت که یکی از ارکان آموزشش دانایی است پس از آموختن از آن فرزانه نزد دانایان دیگر و معابد ادیان مختلف میرود. پس از سالیانی چند سخن از اهورا مزدا میگوید. مردم به تحریک کرپنها قصد جان او را دارند. زرتشت از شهر "شیز" میگریزد و در راهی طولانی به سوی باکتریا (بلخ) گرفتار توطئه کسانی میشود که با هر اندیشۀ نویی سر ستیز دارند. او سرانجام به سلامت به بلخ میرسد و به کاخ گشتاسب میرود. در آنجا گرفتار توطئۀ کرپن بزرگ میشود. او را جادوگر مینامند. پس از تحمل سختیهایی چند با برملا کردن توطئهها و گذر از آزمون مس، گشتاسب به سخنان زرتشت گوش فرا میدهد. پس از پذیرش آئین زرتشت، توطئههای پنهان علیه او که پیامآور شادمانی، دانایی، سرافرازی، آشتی و کوشش است ادامه مییابد. "آخرین سفر زرتشت" اولین رمانی است که دربارۀ زرتشت نوشته شده است. نویسنده با توجه به مطالب بسیار اندکی که در مورد زندگی زرتشت وجود دارد توانسته است با استناد به همان مطالب اندک و بر مبنای تخیل خود رمانی بنویسد جذاب و خواندنی. فرهاد کشوری در سال 1328 به دنیا آمد. مدتی معلم بود و هماینک در جنوب ایران مشغول به کار است. از او تاکنون داستانهای "بچه آهوی شجاع" (کودکان ـ 1355)، "بوی خوش آویشن" (1372)، "شب طولانی موسا" (1382)، "دایرهها" (مجموعه داستان ـ 1382)، "گره کور" (1382)، و "کی ما را داد به باخت" (1384) منتشر شده است.