۲۷ مرداد ۱۴۰۴
خبرگزاری ایرنا
به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، جورجو آگامبن بر آن بوده تا نشان دهد چگونه جنون فریدریش هلدرلین پارادایم خودآیین زندگی او را بر میسازد و هستی اش را به گونه ای از «زیستن» در این جهان بدل میکند که با تعینات و اشارتهای مضمونی فرمی فرهنگ مدرن نمیتوان به ساحت آن راه یافت. کسانی که مطالعه ای در منظومه فلسفی آگامبن داشته اند و با مفاهیم «آستانه» و «وضعیت استثنایی» و از همه مهمتر «حیات برهنه» آشنایی دارند این اثر را کتابی به غایت جذاب خواهند یافت؛ از آن رو که شاعر فیلسوفی که همواره و به تلویح در جای جای بزرگترین پروژه آگامبن یعنی «هوموساکر» قرار داشته و به اختصار و پراکنده اشاراتی به او شده این بار خود به موضوع اصلی پژوهش بدل میشود.
هوموساکر، که در زبان لاتین به معنای «انسان مقدس» است، در حقوق روم قدیم به کسی اطلاق میشد که اگر کسی او را میکشت قاتل به شمار نمیآمد و با این حال امکان قربانی کردن او نیز وجود نداشت. به این قرار، انسان مقدس در چارچوب قوانین روم شخصی بود که بیرون از دایرهی قانون قرار میگرفت. آگامبن این تمثال را برای فهم رمز سیاست در دنیای مدرن احیا کرده است.
این کتاب شاید به نظر مخاطب ملالآور برسد؛ اما فرهاد محرابی که ترجمه این اثر را برعهده داشته است در یادداشتی بر این کتاب مینویسد: این کتاب در واقع بیش از هر چیز و همانگونه که در عنوان آن نیز آمده یک وقایع نگاری است؛ آن هم وقایع نگاری آن زندگانی ای که از فرط انزوا و سکون هیچ چیز در آن رخ نمی دهد. واکاوی وقایع نگارانه زندگی هلدرلین که از مجرای غوطه خوردن در انبوهی از جزئیات ریز و درشت زندگی شاعر آلمانی پی گرفته میشود، کتاب آگامبن را به رساله فلسفی رمان گونهای بدل میکند که کاوش در ارجاعات تئوریکش جز از مجرای باریکبینی در جزئیات هر روزه زندگی هلدرلین میسر نمیشود
. خواننده اگر کمی حوصله کند ظرافت و بداعت حیرت انگیزی را درخواهد یافت که آگامبن صرف شناخت زندگی هلدرلین ساخته. در کانون تفسیر او از «سکونت شاعرانه»ی هلدرلین و «جنون» او همان دیالکتیک در وضعیت ایستایی (Stillstand) والتر بنیامین قرار دارد؛ همان مفهومی که به دفعات در سرتاسر آثار آگامبن بدان ارجاع داده میشود.
آگامبن در این کتاب که در انزوای اجباری دوران همهگیری کرونا نوشته شده، معتقد است: آنچه هلدرلین به ما می آموزد این است که برای هر هدفی که آفریده شده باشیم، مطمئناً موفقیت هدف این آفرینش نبوده؛ در هر شاخه ای از هنر در هر حوزه ای از پژوهش و بالاتر از همه در هنر ناب زندگی کردن سرنوشتی که برای ما تعیین شده شکست است. و با این حال خود همین شکست -اگر بتوانیم آن را مغتنم بشماریم - بهترین کاری است که می توانیم انجام دهیم، درست همانگونه که شکست ظاهری هلدرلین موفقیت گوته را تماماً از میان بر میدارد و هیچ اعتباری برای آن باقی نمیگذارد. (ص.۲۸۸)
این نگاه همان نگاهی است که به زعم دیوید کیشیک در کتاب درخشانش در باب فلسفه سیاسی فیلسوف ایتالیایی، میتواند «اندیشه خود آگامبن و زندگی همتراز با آن» را شرح دهد. هستی هلدرلین در این معنا به والاترین مثال برای تفکر آگامبن بدل میشود. کیشیک می نویسد:
«امروز نگریستن به هر چیز جز از منظر پیشرفت بسیار دشوار است. همه چیز در زندگی باید توسعه یا تنزل یابد، گشوده یا بسته شود، پیشرفت یا پسرفت کند، بهتر یا بدتر گردد. حتی یک فکر به منزله یک جریان فکر فهمیده میشود که دست کم در ذهن آگامبن یک تناقض آشکار است؛ چرا که ما پیشتر دیده ایم اصل مساله درباره فکر کردن این است که میتواند قطار در حرکت را متوقف کند.
اگرچه بیشتر متفکران مدارای بسیار اندکی با پیشرفت متوقف شده دارند، مدارا نکردن آگامبن به سوی خود پیشرفت به معنای دقیق کلمه جهت گرفته است: قطاری ترمز بریده که حامل نیمی از بشریت است، ناتوان از پیاده شدن، در حالی که آن نیم دیگر کنار ریلها ،ایستاده اند، ناتوان از سوار شدن، چنان که آگامبن با بیانی نه چندان نامطمئن اعلام میکند: «این مساله به این خاطر است که ما کارهای هنری با فکری نو نمیخواهیم، ما دوران دیگری از فرهنگ و جامعه نمیخواهیم. آنچه ما میخواهیم نجات دادن دوران و جامعه از سرگردانی در سنت است. فراچنگ آوردن امر نیک تعویق پذیر و نادورانمند نهفته در آنها. بر عهده گرفتن این رسالت، تنها اخلاق و تنها سیاستی خواهد بود که درخور اکنون است».
کتاب «قایعنگاری جنون» با زیرعنوان «شرحی بر زندگی فریدیش هلدرلین در فاصله سالهای ۱۸۰۶-۱۸۴۳ در ۴ بخش اصلی «آستانه»، «سرآغاز»، «وقایع نگاری زندگی گوته ۱۸۰۶-۱۸۰۹»، «وقایع نگاری زندگی هلدرلین ۱۸۰۶ - ۱۸۴۳» و بخش سخن آخر نوشته شده است. این کتاب را نشر ققنوس در ۳۰۴ صفحه منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.