گروه انتشاراتی ققنوس | ردپای ژرمن‌ها در ایران
 

ردپای ژرمن‌ها در ایران

نمایش خبر

.........................

سایت الف

شنبه 19 تیر 1400

.........................

صرف نظر از چند دهه پایانی حکومت پهلوی دوم که ایالات متحده به عنوان  بازیگر اصلی در سیاست داخلی و خارجی ایران شناخته می‌شد؛ در دوران پهلوی اول و  اغلب شاهان قاجار این روس و انگلیس بودند که همواره دست بالا را داشتند و با توجه به موقعیت سیاسی و یا دولت مردانی که قدرت را در دست داشتند، گاه این و گاه آن وزن و تاثیرگذاری بیشتری پیدا می‌کردند.  البته این بدان معنا نبود که دیگرکشورهای اروپایی چشم طمع به منافعی که حضور در این سرزمین می‌توانست داشته باشد، دوخته بودند.

آلمان یکی از کشورهایی بود که در این مقطع تاریخی به دلایلی چند کوشید وزنی به حضور سیاسی خود در ایران بدهد،  سرزمینی که از یک سو پل رسیدن به هند بود و از این سبب برای بریتانیا از اهمیت بسیار برخوردار بود و از دیگر سو، به عنوان همسایه جنوبی روسیه راهی برای رسیدن به آبهای گرمی که دروازه‌ی رسیدن به جهان آزاد محسوب می شد.

به هر روی نخستین نشانه‌های رابطه سیاسی میان آلمان و ایران در دوران حکومت ناصرالدین شاه دیده شد که چندان به نتایج جدی ختم نشده است. صرف نظر از پاره‌ای از مسائل جنبی یکی از دلایل جدی نشدن این ارتباطها، وضعیت متغییر سیاسی این کشور نیز بود که از اتحاد چند پادشاهی تشکیل شده و یک امپراتوری واحد را تشکیل داده بودند و از دیگر سو بلند پروازی‌ها و شکست های آنها که هر از چندی این امپراتوری را در موضع ضعف قرار می داد. 

کتاب «سیاست خارجی آلمان و ایرانِ دوره رضا شاه» نوشته رشید آرمین خطیب شهیدی ترجمه شهلا طهماسبی که به همت نشر ققنوس منتشر شده، اثری است خواندنی که به این دوران چشم دوخته و به واکاوی سیاست خارجی آلمان در ارتباط با ایران پرداخته  است. روابط سیاسی و نفوذ اقتصادی آلمان در ایران را  در رهگذر تاسیس بانک ملی ایران، که در واقع اهرمی برای  تأمین هدف استراتژیک آلمان در منطقه شناخته می‌شد، مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. 

کتاب اثری است که با رویکردی پژوهشی نوشته شده است. آن هم منابعی دست اول که اطلاعات آنها متضمن تحلیل تازه نویسنده قرار گرفته است. بخش اعظم این پژوهش بر پایۀ اسناد آرشیوهای آلمان است، اسنادی که در منابع دست اول آلمانی منعکس شده‌اند و در نتیجه ارائه‌دهندۀ تصویری از دیدگاه آلمانی‌هاست و بازگوکنندۀ افکار و عقاید و استنباط بخش‌های دولتی و شخصیت‌هایی است که با آن وقایع مرتبط بودند. این رویکرد بینش و نگرشی خاص از ارزیابی آلمان از ایران و استراتژی آن در قبال ایران به دست می‌دهد.

رشید آرمین خطیب‌شهیدی نویسنده کتاب سیاست خارجی آلمان و ایران دوره رضاشاه، دارای مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه آکسفورد است و در نگارش این‌اثر از هم‌کلاسی‌ها و هم‌دوره‌ای‌های خود در این‌دانشگاه بهره برده است. او این‌کتاب را براساس تحقیقات تز دکترای خود (۱۹۹۹_۱۹۹۳) نوشته و برای این‌کار از حدود ۱۲۰ هزار صفحه سند آلمانی استفاده کرده است. این بررسی به مدد تجزیه و تحلیل وقایعی ممکن شده است که در منابع دست‌اول آلمانی ثبت و بخش اعظم آن چندی پیش پس از اتحاد آلمان طبقه بندی شده و در دسترس قرار گرفته‌اند.

به دلیل همین کیفیت کتاب در سطحی است که استفانی کرونین، استاد دانشگاه آکسفورد که صاحب آثار قابل اعتنایی درباره تاریخ معاصر ایران است از آن سایش بسیار کرده است: «پژوهشی عالی درباره موضوعی مهم است که تا به حال به آن توجه نشده بود. این کتاب براساس بررسی آرشیوهای آلمان نوشته شده که به تازگی در دسترس قرار گرفته و بر روابط آلمان به رهبری آدولف هیتلر و ایران به رهبری رضا شاه پرتو می‌افکند. گزارش این کتاب از بانک ملی ایران بسیار خاص و در عین حال حاوی گنجینه‌ای از اطلاعات مربوط به تاریخ سیاسی و اقتصادی ایران بین دو جنگ جهانی است که برای خواننده تازگی دارد. کتاب بسیار خوب تألیف شده و برای محققان تاریخ این دوره و مخاطبان عام خواندنی و جالب توجه است.»

 کتاب «سیاست خارجی آلمان و ایران در دوره رضاشاه» در هشت فصل نوشته شده که عناوین آنها به قرار زیر است: «ایران، فضای بین‌المللی، و رویکرد اقتصادی آلمانی‌ها»، «سیاست خارجی آلمان در مورد ایران»، «روابط خارجی و اقتصادی آلمان در ایران: بسط این‌روابط و نقش بانک ملی»، «چالش‌های سیاست خارجی آلمان در مورد ایران و بانک ملی»، «مناقشه درباره بانک ملی ایران و پایان دوره تیمورتاش»، «قضیه لیندنبلات و بانک ملی»، «تقدم روابط سیاسی آلمان بر نفوذ اقتصادی در ایران» و «نتیجه‌گیری».

از ویژگی‌های کتابی که به دست مخاطب فارسی رسیده، حضور مترجمی آشنا با تاریخ معاصر است که علاوه بر ترجمه‌ای روان و در خور اثر، مقدمه‌ای به کتاب افزوده است که نشان درک و شناخت او از موضوع و نگارش مقدمه‌ای کوتاه و در عین حال کار آمد دارد که مدخل مناسبی برای ورود به کتاب محسوب شود. شهلا طهماسبی در این مقدمه کوتاه مروری دارد به تاریخچه روابط سیاسی بین ایران آلمان در تاریخ معاصر که از اواسط قرن نوزدهم  بدین سو را شامل می‌شود.

 رشید آرمین خطیب شهیدی در کتاب پرمایه خود نه تنها به روابط سیاسی آلمان و ایران پرداخته، بلکه تصویری از اوضاع و احوال دولت ایران در سالهای حکومت پهلوی اول ایران  ارائه می‌کند. تصویری که البته در لابلای اسناد و منابع آلمانی بازمانده از آن دوران بازتاب یافته است.

همزمان با دوره زمامداری رضا شاه در ایران، دولت‌های اروپایی شروع به یارکشی و صف آرایی در برابر هم کردند.  شرایط به گونه‌ای بود که درگیری و جنگ قریب الوقوع به نظر می‎رسید. چند سال قبل از آغاز جنگ، این دولت‌ها برای پیشبردن اهداف سیاسی واقتصادی خود، کشورهای ضعیف و تحت سلطه این قدرت‌ها را نیز به میدانی برای رقابت بدل کرده بودند، خاصه کشورهایی که از نظر منابع نفتی ویا ژئوپلتیکی دارای اهمیت بودند. ایران نیز از جمله این کشورها به شمار می آمد که هم دارای ذخایر نفتی بود وهم از موقعیت استراتژیکی بسیار خوبی برخودار بود. بعد از قدرت گرفتن آلمان  نه فقط دولت مردان ایران که پهلوی اول نیز نگاهی بسیار مثبت به آلمان و بر قراری ارتباط سیاسی و اقتصادی با این کشور داشتند. چنانکه در آمارهای ارائه شده در این کتاب قابل رویت است، در این مقطع حجم مبادلات ایران و آلمان به بیشترین سطح رسیده بود و در سطح نخست در میان کشورهای اروپایی قرار داشت.  چنانکه در این کتاب نیز می خوانیم، تاسیس بانک ملی با همکاری آلمانی ها نقش مهمی در این زمینه داشت.

 پس از جنگ جهانی اول، بانک ملی ایران به مثابه وسیله‌ای مطلوب برای تامین هدف استراتژیک آلمان که ایجاد پایگاه در ایران بود به کار گرفته شد. انگیزه اصلی آلمان از فعالیت در بانک ملی  گسترش منافع ملی خود در ایران بود، چون آلمان برای نفوذ اقتصادی در ایران، روابط تجاری مستحکم و سودآوری با استفاده از آن ایجاد می‌کرد. در عین حال روشن می‌شود که بانک ملی ایران، آلمان را به ابزار توسعه مشارکت سیاسی و کسب اقتدار در حوزه منافع قدرت‌های مسلط در منطقه یعنی بریتانیا و روسیه مجهز کرد که شرح آن را در این کتاب می خوانیم.

Leave your comment
Newsletter