گروه انتشاراتی ققنوس | دیدگاه‌های رولان بارت درباره روایت
 

دیدگاه‌های رولان بارت درباره روایت

نمایش خبر

.........................

خبرگزاری ایبنا

دوشنبه 22 آذر 1400

.........................

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) معروف‌ترین اثر رولات بارت در زمینه روایت‌شناسی، مقاله «درآمدی بر تحلیل ساختاری روایت‌ها» است که به همراه مقالات مهمی از گریماس، برمون، اکو، متز، تودوروف و ژنت در شماره هشتم مجله کامونیکاسیون با عنوان «پژوهش‌های نشانه‌شناسی: تحلیل ساختاری روایت» چاپ شده است.

بارت در کنار ساختارگرایان و با بهره‌گیری از نظریات صورت‌گرایانی چون پراپ و توماشفسکی روایت را در سه سطح توصیفی کارکردها، کنش‌ها و روایتگری بررسی می‌کند. اما در مقاله کمتر مشهور «کُشتی با فرشته: تحلیل متنی سفر پیدایش، با وجود چشم‌اندازهای ساختاری به سوی تحلیل متنی حرکت می‌کند و پس از تحلیل، مروری بر تحلیل ساختاری (کنشوری و کارکردی) داستان دارد.

در مقاله نخست واحدهای کارکردی به دو دسته کارکردها (کارکردهای اصلی و کنش‌یارها) و نمایه‌ها (نمایه‌ها و آگاهانندگان) تقسیم می‌شود، اما در مقاله دوم که به گزارش کشتی یعقوب در کتاب مقدس می‌پردازد جیرجیرخوانایی دو زیر پی‌رفت موضوع اصلی است.

بارت در این مقالات به این موضوع می‌پردازد که مفهوم شخصیت در بوطیقای ارسطو، فرعی و کاملا تابع مفهوم کنش است: ارسطو می‌گوید ممکن است حکایت‌ها بدون شخصیت‌ها وجود داشته باشند اما شخصیت‌ها بدون حکایت وجود ندارند. این دیدگاه را نظریه‌پردازان کلاسیک (ووسیوس) تکرار کرده‌اند. بعدها شخصیت که تا آن زمان تنها یک نام، عامل کنش بود انسجام روان‌شناختی به دست آورد و حتی پیش از ایفای نقش و بی‌آن‌که کاری انجام دهد، به یک فرد، شخص و خلاصه وجودی کاملا بنیادی تبدیل شد.

از زمان پراپ همواره شخصیت مسئله یکسانی را به تحلیل ساختاری روایت تحمیل کرده است. از یک سو، شخصیت‌ها (هرچه آن‌ها را بنامند – شخصیت نمایشی یا کنشوران) جدا از «کنش‌های» گزارش شده کوچکی که هوشمندانه نیستند یک سطح ضروری توصیف را تشکیل می‌دهند به طوری‌که می‌توان گفت هیچ روایتی در جهان بدون شخصیت‌ها یا دست کم عاملان وجود ندارد. اما از سوی دیگر، این «عاملان» (بی‌شمار) را نمی‌توان بر حسب اشخاص توصیف یا طبقه‌بندی کرد_ خواه «شخص» به عنوان یک شکل ناب تاریخی منحصر به گونه‌های ادبی معین (که درواقع برای ما آشناتر است) بررسی شود که در نتیجه باید تمام روایت‌ها (قصه‌های عامه‌پسند و متن‌های معاصر) را که شامل عاملان هستند و نه اشخاص، کنار گذاشت؛ خواه این‌که اقرار شود که «شخص» هیچ چیزی نیست جر عقلانی‌سازی نقادانه که عصر ما بر عاملان ناب روایی تحمیل کرده است.
 


به بیان نویسنده، بنابراین سطح روایتگری با نشانه‌های روایتمندی اشغال می‌شود، مجموعه عملکردهایی که کارکردها و کنش‌ها را در ارتباط روایی مفصل‌بندی شده با دهنده و گیرنده آن سامان می‌دهد. برخی از این نشانه‌ها قبلا بررسی شده‌اند؛ ما در ادبیات شفاهی با رمزگان‌های معین برخوانی (قواعد وزنی، قواعد رایج ارائه کلام) آشناییم و می‌دانیم در این‌جا «نویسنده» شخصی نیست که بهترین داستان‌ها را ابداع می‌کند بلکه کسی است که بر رمزگانی که آن را با شنوندگان سهیم می‌شود، مسلط می‌گردد: در ادبیات سطح روایتگری به قدری آشکار است و قواعدش آن‌چنان پیوند یافته که تصور «قصه‌ای» فاقد نشانه‌های رمزگذاری شده روایت (روزی روزگاری و ...) دشوار است.

یادآور می‌شود، رولان بارت، زاده ۱۲ نوامبر ۱۹۱۵ و درگذشته ۲۵ مارس ۱۹۸۰، نویسنده، فیلسوف، نظریه‌پرداز ادبی، منتقد فرهنگی، و نشانه‌شناس معروف فرانسوی بود. از جمله مولفه‌های مهم آثار او ساختارگرایی و پساساختارگرایی و همچنین تحلیل نشانه‌شناسانه متون ادبی و پدیده‌های فرهنگی‌اند. رولان بارت، زبان‌شناس و نظریه‌پرداز ادبی فرانسه، بنیانگذار نقد نو شناخته می‌شود. او با انتشار کتاب «درجه صفر نویسندگی» در آغاز نیمه دوم قرن بیستم به شهرت رسید.

کتاب «درآمدی بر تحلیل ساختاری روایت‌ها و کُشتی با فرشته» اثر رولات بارت با ترجمه محمد راغب در 104 صفحه به بهای 28 هزارتومان از سوی نشر ققنوس منتشر شده است.

Leave your comment
Newsletter