گروه انتشاراتی ققنوس | مستنداتی درباره ماری کوری در «رنج ندیدن تو»
 

مستنداتی درباره ماری کوری در «رنج ندیدن تو»

نمایش خبر

...................

خبرگزاری ایرنا

دوشنبه 19 آذر 1403

..................

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، ماری کوری در طول یک سال پس از درگذشت پی‌یر کوری، همسرش، خاطراتی را در یک دفترچه ثبت می‌کند. نوشته‌ها باقی می‌ماند تا زمانی که ناشری اسپانیایی از روسا مونترو می‌خواهد درباره دفترچه خاطرات ماری کوری مقاله‌ای بنویسد. این نویسنده و روزنامه‌نگار که به تازگی همسرش را از دست داده، زمانی که خاطرات ماری کوری را می‌خواند، تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

مونترو در «رنج ندیدن تو»، قصه زندگی درد و مرگ را روایت می‌کند. این اثر روایت پراحساس صمیمی و مستند است که لذت زیستن لزوم عشق ورزیدن و رازهای مرگ را واکاوی می کند.

تمامی اطلاعات این کتاب راجع به ماری و پیر کوری مستند است؛ به گفته نویسنده حتی در یک مورد هم در واقعیت دست برده نشده است. با این حال در تفاسیر نویسنده به خود اختیار پرواز داده است. او از مادام کوری به مثابه چارچوبی بنیادین استفاده کرده است.

نویسنده در کتاب «رنج ندیدن تو» از کتاب «مادام کوری» نوشته دختر کوچک ماری کوری با نام ایو کوری، کتاب «۱۹۳۷»، کتاب «ماری کوری، نابغه وسواسی» نوشته باربارا گُلداسمیت، کتاب «کوری» نوشته سارا درای، کتاب «ماری کوری و زمانه‌اش» نوشته خوسه مانوئل سانچز رون، کتاب «اسکلودوسکا کوری»، کتاب «یک لهستانی در پاریس» و کتاب « متون زندگی نامۀ خودنوشت» برای بیان زندگی ماری کوری استفاده کرده است.

مونترو برنده جایزه ملی ادبیات اسپانیا در این کتاب از غلبه بر درد می گوید، از رابطه مرد و زن، از شکوه وصال، از خوب مردن و خوب زیستن و از نیروی نجات بخش ادبیات و خرد مردان و زنانی که در پس همه مصایب فن کامیابی را فرا گرفته اند. در پایان کتاب خاطراتی از دفترچه خاطرات ماری کوری با ذکر تاریخ دقیق منتشر شده است.

این کتاب با عنوان La ridícula idea de no volver a verte به زبان اسپانیایی، در سال ۲۰۱۳ در ۲۴۰ صفحه منتشر شد.

مستنداتی درباره ماری کوری در «رنج ندیدن تو»
 جلد اصلی کتاب

قسمتی از متن کتاب

سیمون دوبوار کسانی را که پس از دستیابی به پیروزی در جامعه‌ای مردسالار اجازه می‌دادند تا همان جامعه ازشان برای تقویت تبعیض استفاده کند زنان توپی نامید. به این ترتیب، تصویرشان مانند توپ به صورت سایر زنان کوبیده می‌شد: «می‌بینید؟ آن زن پیروز شده است زیرا ارزشش را دارد. اگر شما به این موافقت نرسیده‌اید، به دلیل موانع جنسیتی نیست، بلکه بدین دلیل است که شما به اندازۀ کافی ارزشمند نیستید.» آیا ماری کوری هم زنی توپی بود؟ اشتباه نکن: این‌که او بیش از یک قرن پیش زندگی می‌کرد دلیل موجهی بر ناآگاهی‌اش از بی‌عدالتی‌های جنسیتی نیست. پیش از این زنانی در قرون وسطی بودند که متون فمنیستی اولیه را می‌نگاشتند، مانند کریستین دو پیسان و او اثرش با عنوان شهر بانوان(۱۴۰۵) و به‌ویژه در دوران ماری زنان هوادار حق رای بسیار فعال بودند.

بنابراین عدم اشاره‌اش به موضوع فمینیسم بدین دلیل نبود که اسم این موضوع هم به گوشش نخورده بود. بله، این امکان وجود دارد که ماری تا حدی همان زن توپی‌ای باشد که موضوع صحبت دوبوار بود. او مغرور بود. می‌دانست که همۀ آن دستاوردها برایش خیلی گران تمام شده است. و با چنین خلق و خویی، به نظرم این تمایل وجود دارد که خود را با دیگران متفاوت بدانی. متفاوت و بهتر. در حقیقت یکبار دربارۀ زنان گفت:« نیازی نیست که زندگی‌ای غیرطبیعی مثل زندگی من داشته باشید. من زمان زیادی را به علم اختصاص داده‌ام، زیرا خودم می‌خواستم، چون عاشق تحقیق بودم... آنچه برای زنان و دختران آرزو می‌کنم زندگی خانوادگی‌ای ساده و شغلی مورد علاقه است. » وای! چقدر پدرانه، مگرنه؟ یا شاید بهتر است بگوییم مادرانه. (صفحه ۱۲۸)

کتاب «رنج ندیدن تو» نوشته روسا مونترو و ترجمه علی‌اکبر فلاحی، در قطع رقعی، با جلد شومیز، کاغذ بالکی، در ۲۱۶ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه، در سال ۱۴۰۳ توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه