سرگذشت خواندنی رضا پارسی، پسر تنهایی در ابتدای میانسالی است. وی از یک شخصیت منفعل در فرآیند داستان به یک یاغی تبدیل میشود. در بخشی از این کتاب میخوانیم: برگه دراز چاپ میشد، پدرم عینکش را روی پیشانی میگذاشت و به نوار اعداد زل میزد. مادرم هر روز صبح موهایش را گیس میکرد و شبها آن را باز میکرد و شانه میزد. من به همه این خاطرات مشکوکم. گاهی تصور میکنم آن مرد، با عینک روی پیشانی، کارپرداز شرکت است که یک ماشینحساب قدیمی کرمرنگ دارد و موقع حساب و کتاب عینکش را روی پیشانی یا روی سرش میگذارد، یا آن زن که به شکلی منظم هر روز صبح موهایش را گیس میکند و هر شب پیش از خواب بازشان میکند قهرمان یکی از فیلمهای سیاه و سفید موزیکال است. اسمش را گذاشتهام سندروم خاطرات نامعتبر! ممکن است یکی از بیماریهای جذاب اعصاب و روان باشد. میثم خیرخواه نویسندهای است که در بیشتر داستانهای خود مفهوم یا مفاهیمی را در مرکز گذارده و با زبان ساده به خواننده ارائه میدهد.