« زمان منفی » داستانی است بر اساس یک تئوری فیزیک . بر اساس تئوری نسبیت انیشتین اگر با سرعت نور وارد یک سیاهچاله فضایی بشویم زمان در جهت منفی حرکت میکند . حالا در این داستان شخصیتهای اصلی ، ابتدا در یک زمان منفی زندگی میکنند و قهرمان اصلی در پیری از مرگ متولد میشود و با به عقب رفتن در زمان ، شخصیتها جوان میشوند و شخصیت اصلی به مرور ، دوران پیری ، بزرگسالی ، جوانی ، نوجوانی ، کودکی و جنینی را پشت سر میگذارد و سرانجام در دنیای واقعی که زمان مثبت است متولد میشود . از اینجا به بعد تمام وقایع زمان منفی در زمان مثبت با جزئیات بیشتری تکرار میشود و قهرمان داستان بر پایه قدرت اختیار ، بعضی از سرنوشتهای خود را تغییر میدهد . گاهی اوقات ، شاهد رخدادن اتفاقی در زندگی خود هستیم که احساس میکنیم این اتفاق قبلاً برای ما رخ داده است و آن را تجربه کردهایم . این یک پدیده کاملاً ذهنی است ، که هنوز ریشه آن مشخص نیست و در « زمان منفی » تکرار آنرا شاهدیم که نویسنده در آن این پدیده را به خاطرات زندگی پیش از تولد نسبت داده است . در پایان داستان شخصیت اصلی دوباره صحنه مرگ را به وضوح میبیند و اینبار در یک زمان مثبت میمیرد .