ناشری اسپانیایی از روسا مونترو میخواهد دربارهٔ دفترچه خاطرات ماری کوری مقالهای، متنی، چیزی بنویسد؛ دفترچهای که ماری کوری طی یک سال پس از درگذشت پییر کوری، همسرش، خاطراتی را در آن نگاشته است. روسا مونترو این دفترچه خاطرات را که میخواند، بسیار تحت تأثیر قرار میگیرد و عجیب با ماری کوری همذاتپنداری میکند، چراکه خودش هم بهتازگی همسرش را از دست داده. پس شروع میکند به نوشتن و حاصل کار میشود این کتاب، رنج ندیدن تو. اما گمان نکنید این کتاب گونهای زندگینامه است، نه، بلکه روسا از طریق روایت زندگی ماری کوری، از زندگی خودش میگوید و در خلال آن به موضوعات جالبی میپردازد، از جمله زنان به طور خاص، رابطهٔ زن و مرد، رابطهٔ زنان با دردهایشان و چگونگی فائق آمدن بر آنها، جنسیت، مردسالاری، علم، جاهطلبی و... که برای خوانندهٔ امروزی بسیار جذاباند.