چگونه میتوان یک مترسک را توصیف کرد ؟ مثل این است که بخواهی فقط با چند کلمه همه جهان را یکجا بیان کنی . کسانی هستند که از موش میترسند . بعضیها هم از دزدها و بعضی هم از اشباح وحشت دارند . خیلیها هم هستند که میترسند و خودشان هم نمیدانند که از چه چیزی میترسند . ولی من شخصاً دیگر از چیزی واهمه ندارم . گرچه در این خانه روستایی در میان مزرعه تنها هستم و بیرون هم سرما بیداد میکند . معمولاً صدای خروش دریا را با وجودی که از ما دور است میشنویم ولی امشب صدای باد و دریا به هم آمیخته و خروش آنها یکصدا شده است . « مترسک آرام بود . با لحنی رسمی صحبت میکرد . پدرم نگاهش را روی من چرخاند و گفت : من اصلاً خوشم نمیآید که ولگردها پا به این جا بگذارند . او را از کجا آوردهای ؟ » « بهمن فرزانه » مترجم نام آشنای کتاب ماندگار « صد سال تنهایی » اثر جاویدان گابریل گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی این بار به سراغ مترسکی گمنام و عاشق رفته است . فرزانه در انتخاب کتاب برای ترجمه دقت زیادی دارد چرا که ذائقه خواننده ایرانی را به خوبی میشناسد . او مترجم آثار نویسندگان بزرگی چون گراتزیا دلددا ، آلبا دسس پدس ، لوئیجی کاپوآنا ، و . . . است . رمان « عاشق مترسک » در 248 صفحه راهی بازار نشر شده است .
دانلود بخشی از کتاب