کتاب روایتگر زندگی زنی میانسال است که بهناگاه دنیایش زیرورو میشود. او، که در فرایند مواجهه با بیماریاش است، دردمندانه عشق، ترسها، ناکامیها و سرخوردگیهایش را واکاوی میکند.
داریا بینیاردی در داستان اضطراب من بهخوبی تنشهای قهرمان داستان را که نویسندهای پریشاناحوال و مضطرب است به تصویر کشیده و با توجه به تجربۀ زیستۀ خود فرایند درمان و تلاطمهای روحی او را گیرا و پرکشش روایت میکند.
داستان اضطراب من مخاطب را با خود همراه میکند تا با رنج شخصیت اصلی همراه و با ترسهای او مواجه شود و او را آماده میکند تا شجاعانه هر آنچه را تاکنون پس میزده بپذیرد و شاید بیش از هر چیز مخاطب را همچون لئا به پویشی دوباره در خویشتنِ خویش فرا میخواند.