نُهمنظر یکی از روایتهای تعلیمی کمترشناختهشده و تنها نظیرۀ منثور هفتپیکر نظامی در ادب فارسی است که احتمالاً در سدۀ نهم هجری تألیف شده و تا امروز متن روایت آن به صورت انتقادی تصحیح و منتشر نشده. موضوع داستان گزارش احوال شاهزادهای به نام شیرزاد است که حق موروثی سلطنت او با مرگ پدر و قتل مادرش توسط فرخزاد، وزیر دربار، غصب میشود. پس از مدتی سرگردانی شیرزاد به زادگاه پدریاش بازمیگردد و دل باختۀ گلشاد، شاهدخت فرخزاد، میشود و بعد از مدتی جدال با فرخزاد بر او فایق میآید و به تخت سلطنت تکیه میزند و به خونخواهی مادرش عزم مجازات فرخزاد میکند. گلشاد، که علم پیشگویی میداند، درمییابد اگر نُهشب بتواند شیرزاد را از این کار باز دارد، دیگر فرّخزاد مجازات نمیشود. پس نُه شب در نُه منظر (استراحتگاه)، با نقل نُه داستان دربارۀ زیرکی و چارهگری زنان، ستایش شیرزاد را برمیانگیزد و او را به عفو پدرش متقاعد میسازد. مدتی بعد داستان با غیبت ناگهانی شیرزاد و جان سپردن رازگونۀ گلشاد به پایان میرسد. نُهمنظر از نظر نوآوری و تنوع بنمایههای داستانی در میان اقران خود اثری متوّط اما بدیع ارزیابی میشود که در دورهای با اقبال عموم روبهرو بوده است. گفتنی است راوی با آنکه تحت تأثیر شاهنامه بوده و بنمایههای شگفتانگیز و غنایی را مکرراً وام گرفته، پا از دایرۀ موضوع تعلیمی غالب در اثر و نوع ادبی آن بیرون ننهاده و داستان را به مقتضای حال و مقام نقل کرده.