کتاب « وضع بشر » یکی از برجستهترین آثار هانا آرنت فیلسوف آلمانی است که در سال 1958 منتشر شد . منتقدان به اتفاق این کتاب را یکی از تأثیرگذارترین نوشتههای « آرنت » میدانند . چنانکه مجله نیویورکر درباره این کتاب نوشته است : « ترکیب توده عظیم عقلانی و عقل سلیم باعث شده است نگرش خانم آرنت به تاریخ و سیاست هم جذاب باشد و هم صریح . » وضع بشر کتابی است سرشار از نگرشهای غیرمنتظره که از بسیاری از وجوه به زمان حال بیشتر تناسب دارد تا زمان انتشارش در سال 1958 . هانا آرنت در این کتاب به بررسی انسانیت مدرن میپردازد و انسان را از منظر اعمالی که توانایی انجامش را دارد مورد واکاوی قرار میدهد . مسائلی همچون از بین رفتن عامل انسانی و آزادی سیاسی ؛ این پارادوکس که هر چه قدرت انسان در جستجوی فنی و انسانگرایانه افزایش مییابد کمتر قادر به کنترل پیامدهای اعمالش است ، از جمله مسائلی است که هنوز هم پیش ما رخ مینمایاند . کتاب در 6 بخش تنظیم شده است که به ترتیب عبارتند از وضع انسان ، حوزه عمومی و خصوصی ، تقلا ( زحمت ) ، کار ، عمل ، حیات فعال و عصر مدرن که در هر بخش به تفصیل به وجوه ریز و مختلف بحث پرداخته شده است . آرنت اگر چه هیچگاه تلاش نکرد مریدانی گرد خود جمع کند ولی همواره آموزگاری عالی مقام بود که تلاش میکرد چشمان خوانندگانش را با شیوههای نوین نگریستن به جهان و امور انسان آشنا نماید . او اغلب با طرح فرقگذاری و تمایزهای جدید که اغلب نیز سه وجهی بودند سعی داشت وجوه فراموششده تجربه را تشریح کند ، گویی که دوپارگیهای قراردادی و سنتی تفکرات و تخیلات منطقی او را محدود میکردند . « وضع بشر » سرشار از این فرقگذاریهاست .