تاخون خونی است که در برابر خون میریزند... .
تاخون سرگذشت آدمهایی است که ناچار از سرنوشتشان، درگیرِ گذشته میشوند، گذشتهای تکرارشونده در حال و آینده... . رمان تاخون روایتگرِ آدمهاییست که تاوان میدهند بیآنکه بدانند تاوان کدام گناه را... .
تاخون داستان تنهایی و اندوه موروثیِ ما آدمهاست.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
آخرین مرد از یک خانواده بودن سختترین موقعیتی است که یک نفر میتواند در آن قرار بگیرد؛ موقعیتی که عامل اصلی ایجاد آن خود فرد است و هیچگونه توانایی در تغییرش ندارد. مسئولیت حفظ گنجینه ژنتیکی، جلوگیری از انقراض
گونه منحصربهفردی از نوع بشر، تولید وارث برای ویژگیهای اربابی، پاسخ به سؤالات احتمالی ایجادشده در ذهن کسبه بازار و خیلی دیگر از مسئولیتها بر دوش اوست.
دیگر حوصله دفترخانه را ندارم، به بچهها گفتهام بگردند دنبال کار، دلم نمیخواهد از رختخواب بیرون بیایم. فقط وقتی خوابم صداها نیستند. پرستو میگوید شاید اثر داروها باشد! میخواهد دوباره با هم برویم پیش مواظب.
دانلود بخشی از کتاب