کتاب اگه زنش بشم... از سیزده داستان کوتاه تشکیل شده است. "سرداب" واژهای است که ناخودآگاه گذشتههای دور را تداعی میکند چرا که خانههای قدیمی ما ایرانیان با معماری بسیار زیبا و معنادارش از فضاهای کاربردی و زیبایی برخوردار است که به نوعی با خاطرات نسلهای پیشین ما گره خورده است. دراین خانههای قدیمی سردابخانه از اندرونیترین بخش این خانهها بود که فقط زنان و دختران و خدمه میتوانستند داخل آنجا شوند و البته گاهی اوقات پسربچههای شوخ و شنگ و گاهی دختربچههای سربههوا. سردابخانه پر از خاطرات تلخ و شیرین بود بخصوص در فصل تابستان. در زمستان هم میشد خانه عذاب.در کتاب اگه زنش بشم میتونم شمر رو بغل کنم؟ این سردابخانه بروز داستانی پیدا کرده است. داستانهای کوتاهی از برشهای زندگی مردمان همین سرزمین پاک اما از دریچه پنجره همین سردابخانهها و این داستانها حول محور روانشناسی شخصیتها میچرخد. تاب میخورد و تاب میدهد. لذت کودکی و دنیای خیال دارد و از ناخود آگاه شخصیتهایش به شما مخاطب گرانسنگ خبر میدهد با نمایههای بیرونیاش.سبک داستانها و نثر آنها به نوعی بومینگاری متفاوتی دارد و نگاه تازه و کنکاش درون شخصیتها از ویژگیهای این مجموعه است. اغلب داستانهای این کتاب در جشنوارههای مختلف ادبی حائز رتبه و مقام شدهاند. "محمد اسماعیل حاجی علیان" متولد 1359 و کارشناس حفاظت و مرمت اشیای تاریخی و فرهنگی است.