آن طور که پیداست اولین کسی که زال را توی خانه سید دیده، همان زنِ صیغهای بوده که از بس با ناخنها پوست صورت و سینهاش را کنده حالا دستهایش را بستهاند. صبح که میرود به عادت هر روز تا غذایی چیزی درست کند، برعکس هر روز درِ خانه را بسته میبیند. در که میزند به جای سید زال را میبیند.