روزنامه شهروند ـ 20 آذر 1396
کاتارسیس در هنرهای زیبا
کاتارسیس در هنرهای زیبا عنوان رمانی از مهدی عزتی است که بهتازگی از سوی نشر هیلا منتشر شده است. کاتارسیس در هنرهای زیبا، رمان عاشقانه کوتاهی است که با یک کابوس آغاز میشود. کابوسی که از دوران تحصیل نادر در دانشکده هنرهای زیبا باقی مانده است. وی که امروز شرکتی تبلیغاتی دارد و بههمراه همسر و بهترین دوستش که از دوران هنرهای زیبا باقی مانده، ظاهرا زندگی خوب و بیدغدغهای دارد که تنها کابوسهایش بهزعم خودش حاصل گناهی دستهجمعی و تاوانی است که باید همیشه پرداخت کند. نادر و حامد، دوستان بسیار خوبی بودند که راز عشقی مشترک پیوند آنها را مستحکم میکرد. عشقی که ظاهر عجیبی دارد. هر دوی آنها در ایام دانشکده عاشق دختری بودند که فقط تماشایش میکردند و هیچکدام به سمت او نرفته و حتی نام او را نمیدانستند و فقط به تماشای او دلخوش بودند و میان خود نام او را کاتارسیس گذاشته بودند. اما سالها بعد، به شکلی کاملا اتفاقی، کاتارسیس پای در زندگی آنها میگذارد و همه چیز را تغییر میدهد. درواقع به شکلی، این دو دوست مجبور به تعریف دوباره خاطرات، احساسات و حتی روابط خود میشوند. پس از حضور کاتارسیس دیگر هیچچیز شبیه سابق نمیماند.
در بخشی از رمان میخوانیم: درد تا وقتی اذیت دارد که فکر میکنی درمانی برایش هست و هنوز پیدایش نکردهای. اما وقتی از پیدا کردن درمان ناامید میشوی، دیگر با درد کنار میآیی. دیگر درد اذیتت نمیکند و شاید از آن لذت هم ببری. شاید دروغ باشد اگر بگویم از آن لذت میبری، اما ممکن است دلت برای جای خالیاش تنگ شود. گاهی راهنماییات هم میکند در شناختن حسها و جداکردن و تمیزدادن آنها از هم.
دردی که از دیشب با من همراه شده، برایم آشناست. دیگر دنبال دلیلش نمیگردم. بلکه کمکم هم میکند. با نشان دادن خودش انگار مرا از فاجعهای خبر میکند. مثل پیغامی که از ناکجایی تاریک برایت ارسال میشود. سوسن از خواب که بیدار شد مرا بیدار در آشپزخانه دید. املت درست کرده بودم. زیرش را هم کم کرده بودم که تا بیدار میشود، سرد نشود.
در مراسم رونمایی کاتارسیس... مهدی عزتی گفت: در مورد تعریف رمان، هم میتوان معیار حجمی، ازجمله تعداد کلمه داشت که اثری فیکشن یا رمان تلقی شود یا از نگاه محتوایی، به مسأله تحول شخصیت در طی قصه اشاره کرد. من اصراری به تلقی فیکشن یا رمان ندارم، اما نگاه محتوایی را بیشتر میپسندم و معتقدم مسأله تحول شخصیت در این اثر اتفاق افتاده است. نویسنده رمان سپس در مورد اسم اثر اینگونه توضیح داد که پیش از انتشار اثر، پیشنهاداتی از سوی دوستانم مبنی بر انتخاب اسمی عامهپسند و راحتتر شد، اما اولا دوست داشتم در درجه اول، شوق سوال و کشف برای خواننده ایجاد شود و حتی انگیزهای برای تحقیق باشد، ثانیا معتقدم، پس از مطالعه اثر به من برای انتخاب این اسم حق خواهید داد و هنوز معتقدم نام مناسب و خاصی است و اگر این کتاب جای خود را بین مخاطبان پیدا کند، نوع نگاه به این اسم تغییر خواهد کرد. ضمنا تقریبا تمامی کسانی که تحصیلات هنری و علوم انسانی داشتهاند با واژه کاتارسیس آشنا هستند و همچنین با احتساب فارغالتحصیلان هنرهای زیبا که امیدوارم عنایت ویژه به این کتاب داشته باشند، تعداد قابلتوجهی از مخاطبان را شامل میشوند.
مهدی عزتی در ادامه افزود، ما به معماری، فضا و شهر مدیونیم و باید سعی در ثبت فضا و جغرافیا، جهت ایجاد حالوهوای ویژه داستانمان داشته باشیم که هم بهلحاظ مستندنگاری دورههای ویژه تاریخی کاراست و هم اینکه در درجه نخست به همذاتپنداری بیشتر مخاطب کمک کرده و در درجه دوم، فضاهای ویژه شهری در داستانهای ما ثبت و ضبط میشوند و من سعی کردم با درهمتنیدن داستان و فضا به ثبت ذهنی دانشکده هنرهای زیبا بپردازم و داستان بهگونهای روایت شود که در فضایی غیر از این فضا، امکان وقوع آن غیرممکن باشد، اما هدفم هم تنها ذکر یاد و خاطره این دانشکده نیست. من اعتراف میکنم، بیش از اینکه از ادبیات تأثیر بگیرم، تحتتأثیر سینما هستم و بشدت به روایت درهمریخته سینمایی علاقهمندم. برای من داستان گفتن و پیش رفتن داستان مهم است و نه تم و پیامی که قرار است منتقل شود و خوشحالم کسانی که آثار مرا مطالعه میکنند، به داستانگویی و نثر روان و خوشخوانی داستانهایم اذعان دارند.