نمایش خبر
............................
خبرگزاری هنرآنلاین
یکشنبه 26 مرداد 1399
............................
سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: جواد مجابی شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و هنرهای تجسمی که مدتی پیش به بیماری کووید-19 مبتلا شده بود درباره احوال این روزهای خود به هنرآنلاین گفت: نسبت به ماه پیش که گرفتار بیماری بودم بهتر شدم و الان تقریبا آن عوارض رفع شده است.
او همچنین درباره کتاب "ایالات نیست در جهان" که بهتازگی از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است، توضیح داد: این کتاب در عین حال که در یک فضای نامرئی و شاید تخیلی میگذرد واقعیتر از هر چیزی در این جهان است. یعنی به اساس حکومت در دنیای سرمایهداری چپاولگر توجه دارد. در واقع سازوکار حکومتهایی را مطرح میکند که در ظاهرا کاری انجام میدهند که با آنچه بهطور پنهانی جریان دارد در تناقض است و آنچه که اهمیت دارد کارهای پنهانی، نامرئی و غایبانه آنهاست. به عنوان نمونه، حکومتهای امریکا و فرانسه و سیاستهای که آنها در مورد کشور خودشان دارند.
نویسنده "یادداشتهای بدون تاریخ" ادامه داد: اما آنچه موضوع محرک این سرمایهداری است در واقع کارخانههای اسلحهسازی و نیاز به ایجاد جنگ در دنیا است که اسلحهها به فروش برود. یعنی یک دفعه میبینم خلاف آن سیاستی که عوض میشود، یک چیزی پشت پرده جریان دارد که بسیار خوفناک و ممکن است پشت آن کارخانههای اسلحهسازی یک سازمان مهمتری وجود داشته باشد به نام "سرمایههای فراملی". بنابراین در عین حال که رمان در ظاهر به امور تخیلی میپردازد و به نظر میآید که یک داستان علمی و تخیلی است در واقع به خوفناکترین روابط انسانی در جهان معاصر اشاره میکند و میخواهد بگوید همواره هر شهروندی بایستی فقط به واکنشهای ظاهری و لایههای اولیه قضایا توجه نکند و بیشتر به عمق ماجرا بپردازد.
مجابی که در این رمان به آنچه که راجع به جهان معاصر میشد اندیشید و در ذهنش بوده پرداخته است، افزود: سعی کردم بدون اینکه جهتگیری خاصی در آن باشد فقط به توصیف یک وضعیت جهانی بپردازم. بدون این که قضاوتی کرده باشم یا راهحل نشان دهم؛ چون قضاوت و راهحل از آن اکثریت مردم است و آنچه که نویسنده قرارست انجام دهد توصیف یک وضعیت بهطور واقعی و دقیق است.
کتاب "ایالات نیست در جهان" در 376 صفحه مکتوب شده و در شمارگان 660 نسخه و با قیمت 52 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس نشر یافته است.
در بخشی از این رمان میخوانیم: "محروم کردن مردم از گذشتهشان یعنی مخدوش کردن هویت یکپارچه آدمها و بیمعنا کردن اکنون آنها. هویت عملا یکپارچه نیست، اما آدمها خواه ناخواه تکههای ناهمجنس زندگیشان را طوری وصلهپینه میکنند که از آن ماجرای دراز قابل قبولی که اول و آخری دارد بسازند. حالا اگر تو حافظه جمعی را دستکاری کنی، بلکه آن را کلا نابود کنی، چه میماند برای شهروند بیگذشته و آینده، جز زندگی روزمره که در آن معیاری برای ارزیابیاش از طریق مقایسه و سنجش ندارد".