کالت داستان یک استاد حقالتدریسی دانشگاه و نحوه کشف فیلمی گمشده از تاریخ سینمای ایران توسط اوست.
این رمان با دو روایت روبهروست که به شکل خیالی ـ واقعی، زندگی خود را روایت
میکنند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
فریادی توی سرم جملهام را برید. این چه حرفی بود که میخواستم بزنم؟ این چه حرفی بود که او نشنیده فهمید؟ این مرد تمام زندگیاش را، دستِکم از آن ایامی که من یادم بود، پای این گذاشته بود که من آنطور که خودم میخواهم زندگی کنم. هرکتابی، هر فیلمی، هر روشی برای زندگی که من انتخاب میکردم از نظر او قابل قبول بود. حالا سزای آزادیِ کمیابی که به من بخشیده بود این بود که مرگ را بهش یادآوری کنم؟ که ازش خرده بگیرم چرا آنطور که خودش میخواهد به عزای مادر نشسته و نه به آن شیوه که من انتظار دارم؟
بابک تبرایی کتابهای مختلف از جمله: ادبیات داستانی (ترجمه و تألیف)، کتابهای نظری سینما و تئاتر و همچنین فیلمنامه و نمایشنامه را در کارنامه خود دارد.