تاکنون درباره تاریخ ایران باستان، و مشخصا درباره هخامنشیان کتاب های بسیاری نوشته اند. این کتاب ها را با قدری تسامح می توان به دو دسته تخصصی و عمومی تقسیم کرد. در هر حال اما از حیث منابع و مراجع، در هر دو دسته، دست بالا با منابع یونانی و رومی است. این کتاب از هر دو حیث با عمده آثاری که تاکنون منتشر شده است تفاوت دارد. نخست، کتابی است خوشخوان، روان، و در برگیرنده دوران طولانی آغاز تا پایان شاهنشاهی پارسیان، با ارجاعاتی فراوان که کتاب را در مرز بین اثری تخصصی و اثری عمومی نگه داشته است. و دوم، نقطه عطف کتاب، به زعم نویسنده آن، تلاش برای روایتی منصفانه تر از این دوران عظیم باستانی، این بار اما نه با اتکا به منابع یونانی بلکه با ارجاع مداوم به منابع نویافته تمدن ایرانی است. بر نویسنده روشن است که برای توضیح چند و چون یک تمدن نمی شود، یا شاید نباید، تنها به منابع مهم ترین رقیب یا حتی خصمش اعتماد و اکتفا کرد.
افزودن بر این، نویسنده در قسمتی با عنوان «سخن آخر» مختصرا به چند و چون امیال اصحاب قدرت در ایران معاصر در بازخوانی این دوره باستانی ایران اشاره می کند و از تلاش ها برای ازآن خودسازی آن میراث پرده بردارد.