http://www.alef.ir/news/3961003043.html
اندوهِ فرجام ناپذیر!
شمس رودکناری،
داستان «کالت» در مهر ماه سال 93 میگذرد، زمانی که شخصیت اصلی داستان، کیوان شاه علی دوست به عنوان استاد به یکی از دانشگاههای تهران دعوت شده است تا کلاسی در باب تاریخ سینما برگزار کند. او مهر ماه سال گذشته مادرش را از دست داده است، چند وقتی است از همسرش، آنا، در کانادا جدا شده و حالا با پدرش در آپارتمانی کوچک در حوالی تهران زندگی میکند.
«کالت»
نویسنده: بابک تبرایی
ناشر: ققنوس؛ چاپ اول 1395
248 صفحه، 15 هزار تومان
***
بابک تبرایی مترجم و نویسندهی 36 ساله، چهره شناخته شدهای است. او در مقام مترجم آثار داستانی بسیاری از نویسندگانی نظیر خورخه لوئیس بورخس، مو یان (نوبلیست چینی سال 2012)، جی دی سلینجر، سال بلو یا پل استر را ترجمه کرده و در حوزه هنرهای نمایشی کتابهایی از جمله «هنر پانتومیم» اثر شارل اوبر، «زندگی خصوصی شرلوک هولمز» از بیلی وایلدر و آی.ای.ال. دایموند یا «چگونه از هر چیزی فیلمنامه اقتباس کنیم» اثر ریچارد کریوولن را به فارسی درآورده است.
تبرایی پیش از «کالت»؛ رمانی که زمستان 95 در ققنوس منتشر شد، مجموعه داستان «جداییها» که شامل سه داستان نیمه بلند است را در نشر چشمه منتشر کرد.
داستان «کالت» در مهر ماه سال 93 میگذرد، زمانی که شخصیت اصلی داستان، کیوان شاه علی دوست به عنوان استاد به یکی از دانشگاههای تهران دعوت شده است تا کلاسی در باب تاریخ سینما برگزار کند. او مهر ماه سال گذشته مادرش را از دست داده است، چند وقتی است از همسرش، آنا، در کانادا جدا شده و حالا با پدرش در آپارتمانی کوچک در حوالی تهران زندگی میکند.
***
پدرم رئالیست بود. هفت سالگی، پس از تماشای مسابقات جهانی وزنهبرداری: «تو چند کیلو رو میتونی بلند کنی، پدر؟»
«پنجاه کیلو... حداکثر!»
روایت «کالت» روایت سادهای است...نثر سادهای دارد و خیلی ساده مخاطب را با زندگی غمبار راوی که شخصیت اصلی داستان است آشنا میکند. کیوان که حالا دارد با پدر کم حرف و غمگینش زندگی میکند، زندگیاش خالی از مهر، خالی از زن و خالی از شادابی است. اما هیچ کدام از اینها موجب نشده روایتش از پویایی فارغ باشد. اتفاقا آنچه در وهلهی اول در روایت او از زندگیاش به چشم میآید چیزی است که میتوانیم با واژه «جانداری» توصیفش کنیم.
تبرایی در «کالت» قصهپردازی تمام عیار است... او با اینکه برای سوژه داستانش کاراکتری در اصطلاح انتلکتوآل انتخاب کرده است و بیش از همه از «نوشتن» نوشته است، اما توانسته قصهای سر راست روایت کند. کیوان، کاراکتر اصلی داستان در کنار شغل تدریسش در حال نوشتن رمانی دربارهی زندگیاش است. او فکر میکند باید بنویسد تا از تمام اتفاقهای ناخوشایند زندگیاش خالی شود و بعد بتواند به همهی این رویدادهای نامیمون تسلط پیدا کند، درست برعکس شرایط امروزش که رفتارهایش را تحت تاثیر زندگی گذشتهاش میبیند. ما در عین حال که در «کالت» روایتی از زندگی کیوان میخوانیم، در جریانِ داستانی که او در حال نگارش آن است نیز قرار داریم. مضمون داستان دوم هم همچون «کالت» مشحون است از روایتهایی درباره زندگی، اندوه و از همه مهمتر«عشق». درون مایهای که نوشتن از آن دست کم به زعم نویسندگان و داستان نویسان خطرپذیری بیشتری نسبت به مضامین دیگر دارد. تبرایی اما نه تنها این موضوع را یکی از مهمترین مضامین اثرش قرار داده است، حتی از نوشتن جملاتی احساساتگرایانه که گاه وجهی قصار و کلیشهای به خود میگیرد، ابایی ندارد:
«من قدر محبتهای مادر را ندانستم. "دوستت دارم" را بهش گفتم، بارها هم گفتم، اما همیشه به نظرم خیلی دیر بود. "دوستت دارم" گفتن به مادری که میداند تو هم میدانی سرطان عمرش را روز و ساعت و دقیقه شمار کرده، معنای متفاوتی دارد با "دوستت دارم" ی که در روزی آفتابی و معمولی، بی دلیل و بهانه، بیان شود. شاید مادر برای خودش پرندهای در محدودهای کوچک بود، اما برای من درختی بود که در پریدنهایم همیشه فاصلهام را با آن میسنجیدم.
افکار سانتیمانتال، جملههای سانتیمانتال.»
***
با اینکه به لحاظ پلات یا طرح داستانی «کالت» مخاطب با پیچیدگی چندانی رو به رو نیست، اما سیر روایی این کتاب گاه سیری پیچیده به خود میگیرد. شاید به این دلیل که «کالت» رمانی تک بعدی نیست. تبرایی البته توانسته به تمامی خرده وقایع مهم زندگی شخصیت داستانش انسجام روایی مناسبی ببخشد. گذشتهی کیوان، اکنونِ او، نحوهی زیستش و جهان بینی او نسبت به دنیای اطرافش گاه تناقضات بزرگی میسازد که موتور محرکهی پیشرفت داستان است. کیوان به عنوان مدرس دانشگاه در حال تدریس تاریخ سینمای ایران به دانشجویانی است که معلومات چندانی در آن حوزه ندارند. او سراغ کالتهای سینمای ایران هم میرود اما همراهان چندانی در این کار ندارد. بگذارید معنای این مفهموم را از زبان همین کاراکتر بشنویم. در صفحهی 209 رمان میخوانیم: «کالت یعنی فرقه و آیین، ولی منظور من فقط فیلمهایی است که طرفداران سرسخت و دو آتشهای پیدا میکنند که مثل یک مراسم آیینی، آن فیلم را بارها و بارها، تنها و در جمع، تماشا میکنند و در تعاملی فعال با آن قرار میگیرند.» اما چرا سینمای کالت برای کیوان اهمیت دارد؟ نقش «کالت» در زندگی کیوان و البته در کتاب «کالت» چیست؟ پاسخ به این سوالات یکی از مهمترین خصیصههای تماتیک کار تبرایی را روشن میکند. رمان تبرایی در عین حال که سوژههایی برآمده از جامعهای با مخاطب خاص را برجسته کرده است، به دلیل قصه پردازی و قصهگویی، مخاطبانی فراتر از این دایره را به خواندن ترغیب خواهد کرد.
http://qoqnoos.ir/search?q=%DA%A9%D8%A7%D9%84%D8%AA