یخ در جهنم آغازگر روایت تولد دختری به نام مریم است. دوره زمانی داستان اواخر قاجاریه را دربرمیگیرد و ضمن نشان دادن شرایط آن دوره به اواسط دوره حکومت رضا شاه میرسد. مریم در کودکی خود را در رقابت با برادر دوقلویش میبیند و این احساس باعث تلاش بیشتر او برای تغییر شرایط زندگیاش به ویژه در مقایسه با خواهرانش میشود. او که در خانوادهای سنتی متولد شده ابتدا به مکتب و سپس مدرسه میرود و درس میخواند. تلاش مریم برای تغییر سبک زندگیاش تا آنجا پیش میرود که بر خلاف اوضاع و شرایط آن روزگار شروع به آموختن تارنوازی از پدر دوستش میکند و در جایی که آموزش نواختن تار میبیند با افرادی آشنا میشود که زندگی او را کاملاً متحول میکنند.هر چند نویسنده سعی کرده در این بخش نشان دهد تا جامعهای پیشرفت نکند هر حرکتی درون آن جامعه محکوم به درجا زدن است.«بعضی چیزا مثل یخ تو جهنم میمونه . مثل این تار. مشکلات را حل نمیکند ولی حداقل چند لحظهای آرامت میکند. آنقدر که بتوانی دوام بیاوری.»