« زنان یونان باستان » شصتمین کتاب از مجموعه تاریخ جهان است که خواننده را با رفتارهای سلطهجویانه بیشتر مردان یونانی با زنان این سرزمین آشنا میکند. در واقع در سراسر تاریخ باستان ، زنان یونانی از اندک حقوق مدنی برخوردار بودند و جالبتر اینکه تقریباً همه مردان و بیشتر زنان ، این وضعیت را به عنوان امری طبیعی پذیرفته بودند . اما باید گفت از دیدگاه امروز چنین امری بی تردید غیرطبیعی و ناعادلانه مینماید و شایسته جامعهای چون جامعه یونان نیست که از بسیاری جهات و به شکلی نامعمول نسبت به عصر خود پیشرفته و روشنبین بود . آنچه نظریه برابری حقوق زن و مرد را به طور خاص محل بحث و جدل قرار داده است ، فقدان مطالعهای تاریخی درباره این موضوع است . در سراسر تاریخ و در همه جوامع باستانی مانند مصر و یونان و در بیشتر جوامع ، گروهها و مذاهب عصر میانه ، به طور طبیعی زنان را فرمانبردار و زیردست مردان میدانستند . اغلب نوشتهها یا نقل قولهایی که در کتاب مقدس یا آثار چهرههای دینی معروف مانند پولس قدیس یا آگوستین مقدس آمده ، حاکی از این عقیده است که خداوند مرد را به عنوان مظهری از وجود خود ، و زن را به عنوان خدمتگزار و فرمانبردار او آفریده است . اما گهگاه زنان پرتوان و برجستهای چون ایزابل ملکه اسپانیا ، ملکه ژان پادشاه فرانسه و الیزابت اول ملکه انگلستان بودند که شکوه و عظمت خاصی یافتند .