کتاب زبان اصالت در ایدئولوژی آلمانی، اثر تئودور آدورنو، عمدتاً پژوهشی است در حقانیت یا ناحقانیت مضمون شماری از واژهها و اصطلاحات از قبیل اگزیستانسیالیسم، در مقام تصمیم، توسل، التزام، رویارویی، اظهار، طلب، خلوص، اصالت یا خویشمندی، نااصالت، شکر و هستی به سوی مرگ. آماج انتقاد آدورنو در اینجا عمدتاً فلسفۀ اگزیستانس و اصحاب آن (کییرکگور، هایدگر، یاسپرس) و شعر نو رمانتیک آلمانی است.
آدورنو بر آن است که زبان اصالتیان در پاسخ به فقدان معنا، ازخودبیگانگی، انسانیتزدودگی، کالاشدگی و شیءوارگی و به طور کلی بحرانهای جهان سرمایهداری در دام میافتد. این بدین خاطر است که اصحاب فلسفۀ اگزیستانس همواره از خرد دیالکتیکی غفلت میکنند و تقابل تاریخی ذهنیت و فعلیت را نادیده میگیرند. به باور آدورنو فقدان همین خرد انتقادی و دیالکتیکی است که فلسفههای وجودی را در دام نوعی مرجعیت ایئولوژیکی و کیشمدارانه میاندازد که نه چون دینِ ذاتاً آنجهانی پیامآور رستگاری ابدی و بقا و قرار روح است، و نه به امری بهراستی انضمامی و بالفعل که بتواند در سیستم مبادلۀ جامعۀ سرمایهداری امنیتی حاصل آورد بازمیگردد. تنها چیزی که از آن میماند عرض ارادت به آداب شریعتی تهی از جانمایۀ دین و صرفاً مفید به حال تثبیت وضع موجود به نفع نیروهای سلطه است.