.....................
خبرگزاری ایرنا
جمعه 3 دی 1400
.....................
به گزارش خبرنگار فرهنگی، درآمدی بر تحلیل ساختاری روایتها معروف ترین اثر رولان بارت (Roland Barthes) نویسنده، فیلسوف و نظریه پرداز فرانسوی است که در سال ١٩٦٦ منتشر شد. این مقاله مهم در حوزه نظریه تحلیل روایت به همراه مقالات مهمی از متفکرانی چون آلگرداس گرماس (نظریهپرداز لیتوانیایی)، ژان-کلود برمون (نظریهپرداز فرانسوی)، امبرتو اکو (نشانهشناس، و فیلسوف، ایتالیایی)، تزوتان تودوروف (نظریه پرداز بلغاری- فرانسوی) و ژرار ژونت (نظریهپرداز ادبی و نشانهشناس فرانسوی) در شماره هشتم مجله کامونیکاسیون با عنوان پژوهشهای نشانه شناسی: تحلیل ساختاری روایت چاپ شده است. اما بارت مقاله تحلیل متنی دیگری دارد با عنوان کشتی با فرشته که کمتر شناخته شده است. چنان که «درآمدی بر تحلیل ساختاری روایتها» بارها در ایران ترجمه و منتشر شده اما کمتر نامی از مقاله دوم به میان میآید.
محمد راغب استادیار دانشگاه شهید بهشتی این بار دو مقاله را در کنار هم قرار داده و از زبان انگلیسی ترجمه کرده و آنگونه که در مقدمه نوشته در این مسیر از مقالات علمی متعدد به زبان انگلیسی و حتی عربی بهره برده و مواردی را با اصل فرانسوی متن مطابقت داده است. انتشارات ققنوس این اثر را در ۱۰۴ صفحه و شمارگان ۷۷۰ نسخه به بازار کتاب عرضه کرده است.
در کنار هم قرار گرفتن این دو مقاله از آن جهت حائز اهمیت است که حرکت نرم بارت را از ساختارگرایی به پساساختارگرایی ترسیم میکند: در مقاله نخست، بارت در کنار ساختارگرایان و با بهرهگیری از نظریات صورت گرایانی چون ولادیمیر پراپ و بوریس توماشفسکی (نظریهپردازان روس)، روایت را در سه سطح توصیفی کارکردها، کنشها و روایتگری بررسی میکند. اما در مقاله کمتر مشهور کشتی با فرشته: تحلیل متنی سفر پیدایش ۳۲ ( ۲۳ـ۳۳) که در سال ۱۹۷۱ نوشته شده، با وجود چشم اندازهای ساختاری، به سوی تحلیل متنی حرکت میکند و پس از تحلیل پیرفتی، مروری بر تحلیل ساختاری (کنشوری و کارکردی) داستان دارد.
اما روایت چیست که تحلیل آن چنین زمینه وسیعی از مطالعات ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه را به خود اختصاص می دهد؟ «روایتهای جهان بی شمارند. روایت، پیش از هر چیز، مجموعه متنوع عظیمی از انواع ادبی است که خود به گوهرهای مختلفی تقسیم میشود ـ چنانکه گویی هـر مـادهای برای داستانهای بشـر مـناسب است تا روایت هایش را به آن بسپارد» (ص. ۱۳) و آیا روایت به متن محدود میشود: «روایت در اسطوره، افسانه، حکایت، قصه، داستان بلند، حماسه، تاریخ، تراژدی، درام، کمدی، لالبازی، نقاشی، پنجرههای شیشه کاری رنگی، سینما، داستانهای مصور، اخبار و گفتوگو حضور دارد. افزون بر این، روایت بر اساس همین تنوع تقریباً نامحدود شکل ها، در هر عصر، در هر مکان و در هر جامعه ای حاضر است؛ روایت دقیقاً با خود تاریخ بشر آغاز می شود و هرگز هیچ جا هیچ مردمی بدون روایت نبوده اند. (همان)
بارت که در «درآمدی بر تحلیل ساختاری روایتها» گفتنی ها در باب نظریات را گفته است، در مقاله کشتی با فرشته به پیادهسازی عملی همان نظریهها میپردازد و این روایت از عهد عتیق را در دو بخش تحلیل پیرفتی و تحلیل ساختاری ارائه میدهد. در تحلیل پیرفتی میخوانیم:
درونمایه مبارزه شبانه از نظر ساختاری با این واقعیت توجیه میشود که در زمانی معین که پیشتر پیشبینی شده است (مثل زمانی که خورشید طلوع میکند و زمانی که ضـرب الاجـل مسابقه مشت زنی فرامی رسد)، قوانین کشتی دیگر بی ارزش اند؛ بـازی ساختاری پایان مییابد، هـمچنین بـازی فـراطـبیعی («شیاطین» در سپیده دم دور می شوند). میتوان دید که در مبارزه ای «قانون مند»، پیرفت یک خوانایی غیر منتظره، یک شگفتی منطقی، کار می گذارد؛ کسی که دانش، راز یا مهارتی در ضربه دارد شکست می خورد. به عبارت دیگر، پیرفت خودش ـ چه کنشی باشد چه داستانی ـ کارکرد نامتعادل سازی مشارکان مبارزه را دارد، نه تنها با پیروزی غیرمنتظره یکی بر دیگری، بلکه به ویژه با ویژگی غیر منطقی و وارونه این پیروزی. (ص. ۸۴).