معروفترین اثر رولان بارت در زمینۀ روایتشناسی، مقالۀ «درآمدی بر تحلیل ساختاری روایتها» (1966) است که به همراه مقالات مهمی از گریماس، برمون، اکو، متز، تودوروف و ژنت در شمارۀ هشتم مجلۀ کامونیکاسیون با عنوان «پژوهشهای نشانهشناسی: تحلیل ساختاری روایت» چاپ شده است. بارت در کنار ساختارگرایان و بهرهگیری از نظریات صورتگرایانی چون پراپ و توماشفسکی، روایت را در سه سطح توصیفی کارکردها، کنشها و روایتگری بررسی میکند. اما در مقالۀ کمتر مشهور «کشتی با فرشته: تحلیل متنی سفر پیدایش 32 (23-33)» (1971)، با وجود چشماندازهای ساختاری، به سوی تحلیل متنی حرکت میکند و پس از تحلیل پیرفتی، مروری بر تحلیل ساختاری (کنشوری و کارکردی) داستان دارد. در مقالۀ نخست واحدهای کارکردی به دو دستۀ کارکردها (کارکردهای اصلی و کنشیارها) و نمایهها (نمایهها و آگاهانندگان) تقسیم میشود، اما در دومی که به گزارش کشتی یعقوب در کتاب مقدس میپردازد جیرجیرِ خواناییِ دو زیرپیرفت موضوع اصلی است.