منبع: خبرگزاری مهر
شنبه 30مهر 1401
...................................................
اخبار برای دامنزدن به ترسهای ما از ضعفمان در یافتن پرسپکتیو درست از وضعیت کشور استفاده میکند. پرسپکتیو باعث میشود رخدادی تکاندهنده در زمان حال را با تجربه بشریت در کل تاریخ مقایسه کنیم.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: آلن دوباتن فیلسوف و نویسنده، متولد سوئیس و ساکن لندن است. او یکی از مؤسسان مدرسه زندگی است و کتابهای مختلفی دارد که از ایننظر بهدلیل ترجمه آثاری چون «تسلیبخشیهای فلسفه» در ایران نویسنده شناختهشدهای محسوب میشود. یکی از آثار دوباتن، کتاب «اخبار؛ راهنمای کاربر» (The news: a users manual) است که سال ۲۰۱۴ توسط انتشارات پنگوئن منتشر شد.
ترجمه فارسی کتاب «اخبار» بهقلم مریم تقدیسی سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شد. چاپ اینکتاب در بازار نشر کشور، آن را در کنار آثار دیگری چون «دیگر اخبار نخوانید» رولف دوبلی قرار میدهد که درباره شناخت رسانه و مطبوعات امروز نوشته شدهاند.
دوباتن هم در کتاب خود، همان حرف دوبلی را میزند که اخبار بهعنوان محصول کمپانیهای بزرگ خبر بهجز جا گذاشتن رسوبی مبهم و یاس آور در ذهن، تأثیری در افزایش دانایی ندارد. تصور ما در دورهای که زندگی میکنیم، این است که با گوش ندادن به برنامههای خبری کار نادرستی کردهایم. چون ترک عادتی که در سالهای نوجوانیمان شکل گرفته سخت است. به گفته دوباتن که سعی کرده در کتاب خود با رویکرد پدیدارشناسانه به خبر و رسانه نگاه کند، گردآوری اخبار در بخش اعظم تاریخ چنان سخت و انتقالش چنان پرهزینه بوده که تاثیراتش هم بر زندگی مردم محدود بوده است. اما امروز در جهان تقریباً هیچجایی نیست که برای فرار از اخبار بتوان به آن پناه برد. جار و جنجال اخبار به اعماق وجود آدمها نفوذ کرده و چه موفقیت بزرگی است یک لحظه آرامش در دنیای امروز! دوباتن اینجملات شاعرانه را اینگونه به پایان میرساند: و چه خویشتنداری پارسایانهای لازم است برای روی گرداندن از مهلکه اخبار و روزی را گوش سپردن تنها به صدای باران و افکار خود!
عاملی که دوباتن معتقد است در کار رسانههای خبری باید سرزنش شود، پول است؛ چیزی که رسانههای سعودی و صهیونیست زیاد دارند و بهطور گسترده از آن بهرهبرداری میکنند. دوباتن میگوید شرکتهای خبری بهدلیل نیازهای مالی نمیتوانند خبرهایی ارائه کنند که برای اکثر مردم جذاب نباشند و «اینمیان چه توافقاتی که صورت نمیگیرد و چه خصایص فردی و غرابتهای سودمندی که سرکوب نمیشوند.» بنابراین مشخص است که رسانهها برای ادامه حیات خود باید چه رویکردی را در پیش بگیرند و نمیتوانند برای رضای خدا و آگاهی واقعی مردم اقدام کنند.
ماجراهای خبری زیر لوای برندهای مشهور به مخاطب ارائه و از این طریق از قدرت تأثیرگذاری برخوردار میشوند. دیگر سخن درست دوباتن درباره روانشناسی مردم جهان است که اگر سخنی را از زبان یکدوست بشنوند، توجه چندانی به آن نمیکنند اما اگر با تیتر درشت یا زرق و برق زیاد در برند رسانهای با آن مواجه شوند، سپر انداخته و همه حواس خود را به آن میدهند.
آلن دوباتن هم مانند رولف دوبلی در انتهای کتاب خود، مخاطب را به رفتن به کتابخانههای مرجع و قفسههای فراموششده کتاب توصیه میکند. او هم معتقد است فرد باید اطلاعات خود را از کتاب و منابع دستهاول بگیرد نه رسانههایی که هر کلمه و هر لحظه از فعالیتهایشان با هدف و غرض مشخصی تولید میشود.
اما پیش از شروع بحثهای مربوط به «اخبار» بد نیست، مطالعه دو مطلب دیگری را که پیشتر در اینزمینه یعنی ناآرامیهای اجتماعی و فعالیت رسانهها منتشر کردهایم، پیشنهاد کنیم:
* «چگونه خشونت، اعتراضات اجتماعی را منحرف میکند؟»
* «پیگیری اخبارِ سلبریتیها و تروریستها چگونه ما را بدبخت میکند؟»
در ادامه مشروح قسمت اول گزارش مربوط به کتاب «اخبار» اثر آلن دوباتن را میخوانیم؛
* دوران مدرن و جابهجایی جایگاه اخبار و دین
با رسیدن به اولینصفحه کتاب، دوباتن بدون مقدمه وارد بحث میشود و اصطلاحاً توی شکم موضوع میرود. او میگوید ما کارهایمان را موقتاً به تعویق میاندازیم تا بار دیگر اطلاعات مهمی درباره دستاوردهای بزرگ، فجایع، جنایتها، اپیدمیها و روابط عاطفی پرتنشی که از آخرین باری که اخبار را گوش کردهایم برای نوع بشر در سراسر کره زمین اتفاق افتاده، دریافت کنیم. و اضافه میکند کتاب «اخبار» تلاشی برای آن است که این عادت فراگیر و آشنا از آنچه هماکنون هست، عجیب و غریبتر و حتی خطرناکتر به نظر برسد. دوباتن معتقد است با وجود عزم راسخ اخبار در پیگیری وقایع غیرعادی، تنها کاری که ماهرانه از آن اجتناب میکند، باز کردن چشم مخاطبانش به روی واقعیت خود اخبار و تسلط شدیدش بر زندگی آنهاست.
هگل در فلسفه پیچیدهاش گفته بود جوامع، زمانی مدرن شدند که اخبار بهعنوان منبع اصلی ارشاد و معیار اقتدار، جانشین دین شد. دوباتن با ذکر اینجمله هگل میگوید امروز اخبار جایگاهی معادل با جایگاه اعتقادات مذهبی پیدا و ساعات مهم زندگی مردم را بهجای عبادت صبحگاهی و عبادت شامگاهی پر کرده و در این زمینه، اگر یکی از مردم از شرکت در مناسک (احترام به اخبار) سر باز بزند، به بدعتگذاری متهم میشود. او میگوید اخبار، آشکارا نمیگوید که صرفاً امور جهان ما را گزارش نمیکند. بلکه بیوقفه در حال خلق سیارهای جدید در ذهن ماست؛ جهانی که با اولویتهای کاملاً متمایز اخبار همسوست. اینفیلسوف سوئیسی همچنین در ابتدای کتابش میگوید ما هرگز بهشکلی سازمانیافته از قابلیت تأثیرگذاری خارقالعاده گزارشهای خبری در درکمان از واقعیت و نفوذ در روحمان مطلع نمیشویم.
«اگر میخواهید طرز فکر مردم کشوری را تغییر دهید، لازم نیست به سمت گالریهای هنری، مراکز آموزش و پرورش یا خانه نویسندگان مشهور بروید، کافی است مستقیم مرکز اعصاب بدنه سیاسی، یعنی ستاد فرماندهی اخبار، را هدف قرار دهید.»عضو هیئت مؤسس مدرسه زندگی در لندن، نکته دیگری هم درباره اخبار و جوامع مدرن دارد؛ اینکه در اینگونه جوامع، فرد ۱۸ سال اول زندگیاش را در کلاسهای درس و مدرسه میگذراند اما باقیمانده را تحت تأثیر اخبار سپری میکند که تاثیرگذاریاش از هر کلاس درسی بیشتر است. در نتیجه اخبار معلم فرد میشود. به باور دوباتن، اخبار قدرتمندترین نیروی تعیین حال و هوای زندگی اجتماعی و شکلدادن به تصورات ما از جامعه بیرون از دیوارهای خانه است. نویسنده «تسلیبخشیهای فلسفه» جمله مهمی هم دارد که به درد غافلانی میخورد که از فعالیتهای رسانههای معاند و بیگانه ایران غافلاند و با کردن سر خود زیر برف، میپندارند اینگونه رسانهها که بودجه خود را از عربستان یا دیگر دشمنان ایران میگیرند، در پی خبررسانی و اطلاعرسانی شفاف و بیغرض هستند. دوباتن میگوید: «اگر میخواهید طرز فکر مردم کشوری را تغییر دهید، لازم نیست به سمت گالریهای هنری، مراکز آموزش و پرورش یا خانه نویسندگان مشهور بروید، کافی است مستقیم مرکز اعصاب بدنه سیاسی، یعنی ستاد فرماندهی اخبار، را هدف قرار دهید.» (صفحه ۱۰ به ۱۱)
* چرا گوستاو فلوبر از اخبار متنفر بود؟
عموماً در هر خانوادهای افرادی هستند که با نشاندادن علاقه به شنیدن یا دیدن اخبار، سعی دارند خود را مهمتر و فرهیختهتر از بقیه نشان بدهند. اما همانطور که رولف دوبلی در کتاب «دیگر اخبار نخوانید» اینمساله را نفی میکند، آلن دوباتن هم با آن مخالف است. یعنی بهخلاف تصور رایج، کسی که بیشتر با اخبار درگیر است، لزوماً فرد فرهیخته و دانشمندتری نیست. خوشبینی یکی از مفاهیمی است که ایننویسنده، اخبار را دشمن آن میداند و میگوید اخبار را بهدلیل موانعی که در مسیر خوشبینی ایجاد میکند، میتوان از اعقاب سرخورده عصر روشنگری دانست.
همانطور که میدانیم گوستاو فلوبر ازجمله نویسندگان واقعگرای (رئالیست) پس از دوران روشنگری است. او از مطبوعات و اخبار تنفر داشت و علت اینتنفر که در کتاب «اخبار» مورد استفاده دوباتن قرار گرفته، بلایی است که فلوبر معتقد بود روزنامهها سر هوش و کنجکاوی مردم میآورند. چون روزنامهها بهجای انتشار بیطرفانه اطلاعات، فعالانه به آن جهت میدادند.
جالب است که تنفر فلوبر از روزنامهها، خود را بهطور محسوس در آثارش ازجمله رمان معروف «مادام بوواری» نشان میدهد. در اینرمان داروسازی حضور دارد که در اوایل داستان، بهعنوان یکفرد خوره اخبار معرفی میشود. اینفرد نفرتانگیزترین شخصیت «مادام بوواری» است. از نظر فلوبر، اخبار افراد نادان را به حماقت و اقتداری تصنعی مجهز میکند. آلن دوباتن هم میگوید فلوبر از اخبار نفرت داشت چون معتقد بود موذیانه خوانندگان خود را ترغیب میکند قوه تفکر خود را به دیگران بسپارند؛ کاری که هیچ انسان شریفی حاضر به انجام دادنش نمیشود.
* دین بهتر است یا خبر؟
عموماً شنیدهایم که رسانه و خبر رکن چهارم دموکراسی و مشروطیت است. دوباتن اینشعار دستاویزشده توسط قدرتهای غرب را اصلاح کرده و بهگونه کاملتری بیان میکند. او میگوید سازمانهای خبری تشکیلات فرعی جوامع دموکراسی به شمار نمیروند، بلکه ضامن دموکراسیاند اما با اینوجود، اخبار در شکل فعلی خود بهطرز غمانگیزی در مورد منسجمسازی، تلخیص و تصدیگری کمکاری میکند. دوباتن معتقد است رویارویی با اخبار بهجای ایجاد امکانی برای موضعگیری سیاسی، باعث ایجاد حس هیچبودن در جهانی اصلاحناپذیر و از اساس پرآشوب شده است. همانطور که اشاره شد، هگل معتقد بود در جوامع مدرن، خبر و اخبار جایگاهی را اشغال کرده که زمانی در اختیار دین بود. دوباتن با ذکر دوباره اینجمله هگل، یکمقایسه مهم بین دین و خبر دارد و میگوید ادیان خلاف رویکردی که اخبار دارد، بهجای ایجاد وحشت و هیجان بین مردم، با قاطعیتی موقرانه آنها را مخاطب قرار میدهد و سعی در آرامکردن آنها دارند.
دوباتن معتقد است رویارویی با اخبار بهجای ایجاد امکانی برای موضعگیری سیاسی، باعث ایجاد حس هیچبودن در جهانی اصلاحناپذیر و از اساس پرآشوب شده استدرباره همیننکته مورد اشاره دوباتن یعنی تزریق ترس و وحشت توسط اخبار به بدنه جامعه، میتوانیم یکی از اشارات دیگر او را بهعنوان تکمله بحث مورد توجه قرار دهیم. دوباتن هم مانند رولف دوبلی در کتاب «دیگر اخبار نخوانید» میگوید معمولاً بعد از مدت کوتاهی دور ماندن از اخبار، دچار ترس و وحشت میشویم. چون میدانیم ممکن است همهچیز بهسرعت خراب شود. ممکن است ویروس یک خفاش آفریقایی از گونهای به گونه دیگر سرایت کند و از طریق هواکش یک قطار شلوغ ژاپنی در میان مردم پخش شود. جالب است که دوباتن کتاب «اخبار» را سال ۲۰۱۴ منتشر کرده است؛ یعنی ۵ سال پیش از شیوع ویروس کرونا در سال ۲۰۱۹. پس ظاهراً موفق به اینگمانهزنی شده که قدرتهای جهانی روزی قصههای فیلمهای سینمایی تولیدیشان مانند دو نسخه از فیلم «شیوع» را که سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۱۱ ساخته شدند، در عالم واقعیت اجرا میکنند.
* جانبداری؛ نقطه مقابل واقعیت
در تشریح و تفسیر رفتار سازمانهای خبری، دوباتن میگوید اینکمپانیها اخبار را بهشکل «لحظهای» و «جانبدارانه» به مخاطب ارائه میکنند. مخاطب هم دیگر در انتظار گزارش مطمئن و جامع نمیماند. محصول و خروجی چنینروندی (رفتار سازمانهای خبری و رفتار مخاطب) سر در گمی است.
دوباتن، جانبداری را نقطه مقابل واقعیت میداند و میگوید جانبداری، واژهای بدنام است. اینکلمه در معنای واقعیاش، صرفاً نشاندهنده روش ارزیابی رخدادهاست. در واقع جانبداری لنزی است که روی واقعیت گرفته میشود و تلاش میکند رخدادها را شرح دهد و جدولی از ارزشها ارائه کند که از طریق آن بتوان درباره عقاید و رخدادها قضاوت کرد. اینفیلسوف سوئیسی میگوید آنچه در سازمانهای خبری در خور ستایش است، صرفاً توانایی گردآوری واقعیات نیست. بلکه مهارت نشاندادن روابط آن واقعیتها با یکدیگر است؛ امری که محصول جانبداری هوشمندانه است.
در بحث جانبداری رسانهها در کتاب «اخبار»، کنایه جالبی به شبکه BBC وجود دارد. دوباتن میگوید بسیاری از سازمانهای خبری به اینتعصب دچارند که میپندارند مهمترین عامل اعتبارشان ارائه بیطرفانه و خنثای «واقعیات» است، که این امر البته موجب کاهش توجه خواننده به خبر میشود. مثلاً شعار شبکه خبری CNN «ارائه واقعیات به مردم» است. روزنامه ان آر سی هندلزبلات در هلند هم توانایی خود را برای «ارائه واقعیات، نه عقاید» جار میزند. اما شبکه خبری BBC خود را «موثقترین منبع واقعیات» در دنیا معرفی میکند. کنایهای که دوباتن به اینشبکهها و شعارهایشان میزند این است که «مشکل واقعیت این جاست که نمونههای آن در دنیای امروز به وفور یافت میشود. مساله این نیست که ما به واقعیات بیشتری نیاز داریم، بلکه مساله این است که نمیدانیم با واقعیاتی که در اختیار داریم چه باید بکنیم. هر روز سیلی از اخبار به سویمان سرازیر میشود.» (صفحه ۲۷)
* موذیانهتر از سانسور...
ایندروغ که رسانههای بیگانه میتوانند آزادانه هر خبری را درباره واقعیتهای روز منتشر کنند اما رسانههای داخلی از انجام چنینکاری ناتواناند، سالهاست تکرار میشود. اما امروز با توجه به اطلاعاتی که از روش کار رسانههای دیگر در دست داریم، باورکنندگان ایندروغ دیگر باید در مدارج بالایی از بیاطلاعی و نآگاهیِ خودخواسته یا ناخواسته باشند. البته بحثی که آلن دوباتن در کتاب «اخبار» کرده و ضمن آن، از واژه «آزادی بیان» استفاده کرده، صرفاً درباره خود اینواژه و مفهومش نیست. او بحثی در اینباره دارد که مصداق بارزش انتشار اخبار توسط شبکههایی چون BBC، منوتو، شبکه سعودی ایراناینترنشنال و دیگه رسانههای مشابه هستند. دوباتن میگوید:
«دنیای امروز به ما آموخته است که راههایی بسیار موذیانهتر و بدبینانهتر از سانسور هم برای تهیکردن مردم از اراده سیاسی وجود دارد؛ راههایی مانند سردرگمکردن، کسلکردن و پرتکردن حواس اکثر مردم از طریق ارائه خبرها به نحوی بینظم، متفرق و متناوب، بهطوری که اکثر مخاطبان قادر نباشند حتی برای مدتی کوتاه مهمترین مسائل را دنبال کنند…»«دنیای امروز به ما آموخته است که راههایی بسیار موذیانهتر و بدبینانهتر از سانسور هم برای تهیکردن مردم از اراده سیاسی وجود دارد؛ راههایی مانند سردرگمکردن، کسلکردن و پرتکردن حواس اکثر مردم از طریق ارائه خبرها بهنحوی بینظم، متفرق و متناوب، بهطوری که اکثر مخاطبان قادر نباشند حتی برای مدتی کوتاه مهمترین مسائل را دنبال کنند. دیکتاتوری که در دنیای معاصر میخواهد قدرت خود را حفظ کند نیازی ندارد مرتکب عملی آشکارا شرارتبار مانند ممنوعکردن پخش برخی از خبرها شود: کافی است ترتیب کار را طوری بدهد که سازمانهای خبری ظاهراً بدون قصد قبلی گزارشهای خبری متعدد را با کمترین توضیح در مورد موضوع کلی آن و در دستور کاری دائمالتغییر به جامعه سرازیر کنند، بدون ایجاد هرگونه احساس ارتباط با مسألهای که همین چندی پیش به مخاطب هجوم آورده بود، و با قرار دادن موضوع کلی در لابهلای بهروزرسانیهای مداوم درباره خبرهای عجیب و غریب قتل و ستارههای سینما.» (صفحه ۳۰ به ۳۱)
در کتاب «اخبار» از یک آرمانگرایی غربی صحبت میشود که طبق آن، غرب بهترین جای زمین است و باقی نقاط و اماکن دنیا جهنم هستند. اگر دقت داشته باشیم، چنین رأی و نظر و عقیدهای چند روز پیش خود را به صراحت در سخنان جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نشان داد که گفت اروپا یک باغ است و باقی کشورها جنگلاند. دوباتن میگوید بخشی از اینآرمانگرایی در شبکه BBC عملی شده است. چون کار ثابت همه کسانی که پشت میزهای اینشبکه و سازمان رسانهای نشستهاند، ارائه اخباری از ناآرامترین و تیرهروزترین نقاط دنیاست.
خبر هرچه مخوفتر و هولناکتر به نظر برسد «مهمتر» جلوه میکند، و از اینرو در سلسلهمراتب رخدادهای خبری در جایگاهی بالاتر قرار میگیرد. مشکل اینطرز فکر اینجاست که در صورتی که از معیارهای عادیبودن در نقاط مختلف آگاهی نداشته باشیم، بهسختی میتوانیم غیرعادی بودن موقعیتها را تعیین یا به آنها توجه کنیم. اینتذکر دوباتن، دقیقاً نکتهای است که بسیاری از ایرانیهای غافل باید به آن توجه کنند. وقتی معیاری برای عادیبودن وجود نداشته باشد، رسانهها بهراحتی میتوانند محتوا و خبر موردنظرشان را بهعنوان شرایط غیرعادی به خورد مخاطب بدهند و تجربه به ما میگوید بهدلیل نبود همینمعیار، بارها هم موفق بودهاند.
آلن دوباتن میگوید اخبار فقط ما را با اطلاعاتی درباره بهاصطلاح رخدادهای مهم بمباران میکند؛ رخدادهایی مانند زمین لرزه، تجاوز گروهی، تخریب کوردهکدهها به دست قاتلانی که مغزشان تحت تأثیر مواد مخدر است و …. و فرض بر این است که چنیناطلاعاتی مردم را کاملاً شوکه و آنها را مجذوب اخبار میکنند. سازمانهای خبری همچنین از ارائه آرامبخشترین پاسخهایی که میتوان به برخی مشکلات داد، سر باز میزنند؛ شواهدی مبنی بر اینکه این مشکلات عادیاند و متعلق به گونهای از موجوداتاند که ذاتاً (نه استثنائاً) کامل نیستند.
یکی از مچگیریهای دیگر آلن دوباتن در کتاب «اخبار» مربوط به بحث «شخصی و غیرشخصیبودنِ» خبرهای کمپانیهای خبری و رسانهای است. ایندروغ را هم بارها شنیدهایم که اینکار یعنی کار رسانه، شخصی نیست و ماهیتی غیرشخصی دارد. اما دوباتن میگوید گرچه تظاهر میشود عناوین خبری، ماهیتی صددرصد غیرشخصی دارند، اما گزارشهایی را که در اختیار ما قرار میگیرند، حکمی مافوق طبیعی بعد از جلسات محرمانه ملائکه تعیین نکرده است. بلکه معمولاً گروهی سردبیر خسته و عصبی درباره اینگزارشها تصمیمگیری میکنند. عناوین خبریشان هم دربرگیرنده گزارشی از واقعیت نهایی نیست و صرفاً حدس و گمانهای انسانهایی فانی مثل خودمان هستند. خبرها هم به روشهای طبقهبندی خاصی بستگی دارند که از تعصبات خاص و مخفی جامعه تأثیر میگیرند. دوباتن میگوید در چنینشرایطی «حداقل باید شک کنیم که چرا منابع خبری، که اینهمه در مورد اعتبار و بیطرفیشان تبلیغ میکنند، اغلب بر سر مساله جدی رخدادهای مهم روز با هم توافق کامل دارند.» (صفحه ۷۲)
* چرا سازمانهای خبری اینهمه بر سیاهیها تمرکز میکنند؟
اینسوالی است که دوباتن در کتاب «اخبار» از مخاطبش میپرسد. ما هم اگر بخواهیم چنینسوالی را در مطابقت با وضعیت کشور خودمان و رسانههای معاندش مطرح کنیم، باید بگوییم چرا رسانههایی چون BBC، صدای آمریکا، ایندیپندنت، من و تو، ایران اینترنشنال و … میخواهند ایران را سیاه و خراب نشان دهند؟
«زوال ملی را فقط خوشبینی احساسی تسریع نمیکند، افسردگی بالینی القاشده از سوی رسانهها نیز در آن نقش دارد.»مقدمه پاسخی که دوباتن به اینسوال میدهد، از اینقرار است که اینسازمانها با ماجراهای خبری بیشماری روبرو هستند ولی از میان آنها مواردی را انتخاب میکنند که در راستای نحوه تفکر آنها درباره نیازهای متداول جامعه باشند. اگر خوشبین باشیم، مساله مشکلساز در مورد آنها قضاوتشان درباره نیازهای واقعی مردم است. ولی نمیتوانیم خوشبین باشیم. چون حالتی خوشبینانهای که دوباتن آن را فرض کرده، چیزی خلاف واقعیت امروز اینرسانههاست. دوباتن میگوید وظیفه سازمانهای خبری صرفاً این نیست که هر روز ما را از حادترین مشکلات جامعه باخبر کنند. بلکه گاهی باید احساس غرور، انعطافپذیری و استقامت و امید را نیز در ما زنده کنند. اما میدانیم که چنینکاری نمیکنند. مرحله پایانی پاسخ هم از اینقرار است: «زوال ملی را فقط خوشبینی احساسی تسریع نمیکند، افسردگی بالینی القاشده از سوی رسانهها نیز در آن نقش دارد.» (صفحه ۴۴)
بهقول دوباتن، «ترس» و «خشم» دو احساسی هستند که هرچه بیشتر با اخبار سر و کار داشته باشیم، بیشتر با آنها آشنا میشویم. اخبارِ رسانههای دشمن، برای دامنزدن به ترسهای ما و البته ترسهای مردم خودشان، از ضعف ما در یافتن پرسپکتیوِ درست از وضعیت کشور استفاده میکند. «پرسپکتیو داشتن در مورد اخبار بهمعنای نوعی توانایی است که به ما امکان میدهد رخدادی تکاندهنده در زمان حاضر را با تجربه بشریت در کل تاریخ مقایسه کنیم – از این طریق میتوان پی برد چنین رخدادی اصولاً چقدر میتواند ترسناک و شایان توجه باشد. با در نظر گرفتن اصل پرسپکتیو – علیرغم آنچه اخبار نشان میدهد – متوجه میشویم کمتر موضوعی کاملاً جدید است، کمتر مسألهای واقعاً حیرتانگیز، و کمتر خبری واقعاً هولناک است.» (صفحه ۴۸ به ۴۹)
سلاحی که مخاطب در مواجهه با وحشتآفرینی و نفرتپراکنی رسانهها دارد، آرامش درونی است. اما آیا ما در اینمواجهه یعنی همینجنگ رسانهای، واقعاً آرامش درونی داریم؟ ظرفیت آرامش ما در نهایت به طرز تفکرمان بستگی دارد. دوباتن میگوید در زمینه مساله طرز تفکر، باید توجه داشته باشیم مسائل زیادی در اخبار رسانهها هستند که دلسردمان میکنند در حالیکه هیچکدام مهم نیستند. اکثر مردم نه خیلی خوباند نه خیلی شرور. مشکلات و حوادثی هم که خبرشان را با تیتر درشت پیش رویمان قرار میدهند، نه خیلی حلنشدنی هستند و نه خیلی سهل و ساده. دوباتن میگوید اگر بتوانیم ایننکته کاملاً روشن ولی بهشدت گریزپا را در ذهنمان زنده نگه داریم، کمتر دستخوش دلهره و وحشت میشویم. «جای تعجب نیست اگر سازمانهای خبری به ایننوع نگرش خویشتندارانه علاقه و توجهی نشان نمیدهند، چون همه آنها انگیزههایی کاملاً تجاری دارند که آنها را وا میدارد بیش از حد بر آسیبپذیری ما تاکید کنند.» (صفحه ۵۱)
بهگفته این معلم فلسفه، سازمانهای خبری میخواهند مخاطبانشان را در اکثر اوقات در حالت برانگیختگی، وحشتزدگی و آشوب نگه دارند و اگر دقت کنیم، هر وقت اخبار رسانههای بیگانه در حال وحشتزدهکردن ما نیست، در حال برانگیختن خشممان است. «تامینکنندگان اخبار صفحاتی را روی صندلی عقب ماشین ما جاسازی میکنند، در ساعتهای مچیمان گیرنده قرار میدهند و ذهنمان را با تلفن مشغول میسازنند تا مطمئن باشند که همیشه با آنها در ارتباطیم و همیشه در جریان رخدادها قرار داریم، و هرگز تنها نیستیم. ولی تا زمانی که از هنر شکیبایی لازم برای شناخت خود و افکارمان برخوردار نباشیم، قادر به ارائه چیز چشمگیری به دیگران نخواهیم بود.» (صفحه ۲۵۰)
* شکلدادن به واقعیت
اگر بتوانیم ایننکته کاملاً روشن ولی بهشدت گریزپا را در ذهنمان زنده نگه داریم، کمتر دستخوش دلهره و وحشت میشویم. «جای تعجب نیست اگر سازمانهای خبری به ایننوع نگرش خویشتندارانه علاقه و توجهی نشان نمیدهند، چون همه آنها انگیزههایی کاملاً تجاری دارند که آنها را وا میدارد بیش از حد بر آسیبپذیری ما تاکید کنند.»خبرها از اکثر رمانها و حتی برخی از دوستانمان جذابترند. آنها ناخودآگاه در ذهن انسان رخنه میکنند و دیدگاهش را درباره بیگانهها شکل میدهند. در چنینشرایطی هم امیدوار بودن کار بسیار سختی میشود. دوباتن میگوید باید توجه کرد که خبری که منتشر میشود یا دیدگاهی که رسانهها در ذهنمان شکل دادهاند، همه حقیقت نیست. چون در همه کشورها در مقطع زمانی معینی، انبوهی از شواهد و مدارک متضاد درباره رخدادها وجود دارد. اما نکته معنادار اینجاست که روی شاد و امیدبخش سکه زندگی هرگز به اخبار راه پیدا نمیکند و عناوین خبری فراوانی وجود دارند که واقعیاند اما منتشر نمیشوند. بهعنوان مثال خبر کشتن و مثلهکردن دختری جوان منتشر میشود اما خبر خوشرفتاری یکدختر جوان با پیرزنی ناتوان و رفتار انسانیاش در هیچرسانهای منعکس یا درشتنمایی نمیشود. چرا؟ چون اخبار صرفاً بهطور گزینشی از طریق انتخاب ماجراهایی که باید توجه اذهان عمومی را به خود جلب کنند و کنار هم گذاشتن سایر ماجراها به واقعیت شکل میدهد. بد نیست به اینفراز از جملات دوباتن توجه بیشتری داشته باشیم: شکلدادن به واقعیت!
دوباتن میگوید اگر غیر مستقیم به ما بگویند همه سیاستمداران دروغ میگویند، بهتدریج آرمانگرایی و معصومیتمان را کنار میگذاریم و برنامهها و بیانیههای آنها را به باد تمسخر میگیریم. «اخبار در نهایت صرفاً مجموعهای است از رخدادهایی که خارج از حوزه زندگی ما اتفاق میافتند؛ نه بیشتر و نه کمتر. کشور ما فقط دستی قطعشده، مادربزرگی مثلهشده، جنازه سه دختر در زیرزمین، شرمساری یک وزیر، تریلیونها دلار بدهی، خودکشی دو نفر در ایستگاه راهآهن و تصادف مهلک پنجماشین در نوار ساحلی نیست. مملکت ما ابری هم هست که هماکنون در حال گذر از برج کلیساست، عطوفت پزشکی هم هست…» (صفحه ۴۲)
بد نیست به نصیحت خیرخواهانه نویسنده کتاب «اخبار» هم درباره حرکات موذیانه سازمانهای رسانهای غرب توجه داشته باشیم؛ اینکه همواره باید شکاکانه مترصد شناختن حماقت فاحشی باشیم که ممکن است پشت زیباترین فونتها و موثقترین و معتبرترین عناوین خبری پنهان شده باشد. دوباتن میگوید همانطور که گوستاو فلوبر در مقابله با کلیشههای ادبی هوشیار بود، ما هم باید مقابل کلیشههای رسانهها هوشیار باشیم. چون کلیشه اول، رمانها را تخریب میکرد و دومی ملتها را.
* یکسوال ایرانی و جواب آلن دوباتن؛ به کشورمان افتخار کنیم یا نه؟
احساسات ما درباره جوامعمان با واسطه شکل میگیرند و بهجای واقعیت بر تصورات استوراند؛ روندی که از طریق دو نوع ابزار میسر شده؛ معماری و اخباریکی از پاراگرافهای کتاب «اخبار» آلن دوباتن پاسخ سوال خیلی از ایرانیهایی است که بهواسطه اتفاقات اخیر و فعالیت رسانههای معاند، دچار شک و تردید شدهاند. دوباتن با مقدمهای که درباره چگونگی فعالیت کمپانیهای خبری طرح کرده، به چند سوال میرسد؛ در چه کشوری زندگی میکنیم؟ آیا باید به کشورمان افتخار کنیم یا بابتش شرمسار باشیم؟ آیا باید وحشتزده باشیم یا مطمئن؟
پاسخش هم به اینسوال از اینقرار است: «تنها بر مبنای تجارب خودمان نمیتوانیم به اینسوالات پاسخ دهیم. شناخت یک ملت کار بسیار سختی است. حتی در کوچکترین کشورها هم افراد بسیار زیادی زندگی میکنند که هیچکس انتظار ندارد حتی با وجود داشتن زندگیای کاملاً اجتماعی بیش از یک درصد از آنها را ملاقات کند.» (صفحه ۳۴)
نکته صحیح دیگری هم که دوباتن در بحث شکلگیری احساس ما درباره کشورمان مطرح میکند، از اینقرار است که احساسات ما درباره جوامعمان با واسطه شکل میگیرند و بهجای واقعیت بر تصورات استوراند؛ روندی که بهخصوص از طریق دو نوع ابزار میسر شده است؛ ابزار اول معماری و دومی اخبار است.
آلن دوباتن فیلسوف و نویسنده کتاب «اخبار»
* اخبار خارجی و یادآوری مرگ
اخبار خارجی موضوع یکفصل از کتاب «اخبار» است. جالب است که دوباتن با مطالعات و پژوهشهایی که داشته، تکبر و غرور را کنار گذاشته و اعتراف میکند تصور میکرده دنیا را میشناخته اما علیرغم عکسهای بیشماری که دیده و روزنامههای زیادی که خوانده، کوچکترین تصوری از وضعیت اکثر کشورهای جهان ندارد. او میگوید اخبار خارجی بهطور غیرمستقیم القاکننده ایننکته هستند که کجا و با چهکسی باید مبارزه، تجارت یا همدردی کرد. «این در حالی است که چنین مطالبی اولویتهای واقعی اکثر ما را تشکیل نمیدهند.» (صفحه ۸۴)
بنابراین با وجود اینکه اتفاقاتی که در کشورهای دیگر رخ دادهاند و از فلیتر یا لنز جانبدارانه سازمانهای رسانهای به سمع و نظر ما میرسند، و جزو اولویتهای زندگی ما محسوب نمیشوند، طوری آرایش و ویرایش میشوند تا تبدیل به مساله شوند تا به همدردی ما، تجارت ما و دشمنی ما سمتوسو بدهند.
یکی از بحثهای فرعی اخبار خارجی در کتاب «اخبار»، درباره لذتی است که انسان از شنیدن یا دیدن آنها میبرد. اینلذت مشابه مفهوم «لذت تراژیک» است که جولیان یانگ در کتاب «فلسفه تراژدی» به آن پرداخته است. در لذت تراژیک، مخاطب با دیدن وضعیت تراژیک قهرمان، هم با او احساس همدردی میکند و هم از اینکه در جایگاه او نیست و چنینبلاهایی را تجربه نمیکند، لذت میبرد. در مواجهه با اخبار خارجی یا دیگر اخباری که درباره نزول بلا بر سر دیگران یا سلاخیشدنشان هستند، حسی از عقلانیت و آرامش در مخاطب به وجود میآید که ناشی از مقایسه وضعیت امن و آرام خود با مبتلایان درون خبر است. دوباتن میگوید خبرهای بهشدت اندوهبار معمولاً باعث افزایش طاقت و امید میشوند. در همینبحث است که او مطالبی را بیان میکند که یادآور سخن بزرگانی چون امام علی (ع) درباره فواید یادآوری مرگ و عبرتآموزی آن هستند.
دوبات به بحث بزرگکردن چهرهایی خاص و ویرانشدن زندگی مخاطبان هم پرداخته است؛ اینکه رسانههای غربی به اشتباه و بیرویه موفقیت چهرههای مشهور و سلبریتی را در چشم مخاطب خود فرو میکنند و موجب شکلگیری بیماری حسادت در آنها میشوند. اما در طرف دیگر، خبرهای مربوط به فجایع، تأثیرات آزارنده تصاویر موفقیت دیگران را برطرف میکنند. اخبار تصادف، سرطان، انفجار و آتشسوزی موجب میشود ناکامیهای ما ناچیز به نظر برسند. دوباتن میگوید آنچه مرگ را بهروشنی به ما یادآوری میکند، دغدغههای بیاهمیتمان را زیر سوال میبرد.
ایناستاد فلسفه با یادآوری تاریخ طولانی اندیشه مرگ و اینکه قادر است به زندگی معنا ببخشد، پیشنهاد میکند سازمانهای خبری گزارشهای اتفاقات هولناک را با عنوان «یاد مرگ» منتشر کنند تا در مورد درسی که از آنها میتوان گرفت، تردیدی باقی نماند.
ادامه دارد...