گروه انتشاراتی ققنوس | «هستی و زبان در اندیشه هایدگر» (چرا چیزی وجود دارد به جای این‌که هیچ چیزی وجود نداشته باشد؟)
 

«هستی و زبان در اندیشه هایدگر» (چرا چیزی وجود دارد به جای این‌که هیچ چیزی وجود نداشته باشد؟)

نمایش خبر

..........................

جامعه خبری تحلیلی الف

 پنج اسفند 1397

..........................

مارتین هایدگر (1889-1976) محبوب‌ترین فیلسوف معاصر غربی نزد ایرانیان است. با اینکه فلسفه او دشوار و پیچیده است، اما حتی کسانی که به طور تخصصی به فلسفه نمی‌پردازند، جنس فلسفه او را دوست دارند. به همین سبب انتشار کتاب‌هایی که به این فیلسوف مربوط می‌شود، رونق زیادی دارد. لذا می‌بینیم که علی‌رغم این‌که حتی بسیاری از کتاب‌های کلاسیک فلسفه غرب، همچون "پدیدارشناسی روح" هگل، هنوز ترجمه درخوری پیدا نکرده‌اند، اما سه ترجمه از کتاب اصلی هایدگر، "هستی و زمان"، در اختیار داریم که دست‌کم دو مورد از آنها کاملا قابل قبول است. درباره او نیز آثار زیادی منتشر شده، ولی بیشتر این کتاب‌ها ترجمه آثار غربی‌ست و در این زمینه تالیف‌ها بسیار اندک است. لذا هنوز هم این حوزه جای کاری بسیار زیادی وجود دارد؛ زیرا فلسفه هایدگر مبهم و پیچیده است و به روشن‌گری و ساده‌سازی مباحث آن نیازی جدی داریم.

اگر می‌خواهیم برای فرهنگ خودمان از فلسفه هایدگر بهره درستی ببریم به تالیف نیاز بیشتری داریم. تالیفات بومی فلسفه هایدگر را بهتر و عمیق‌تر با فرهنگمان مرتبط می‌سازند. چراکه تالیف واقعی مسئله‌محور است و مسئله واقعی هم ریشه در جهان و جامعه و محیط و فرهنگ مولف دارد. این امر باعث می‌شود که تالیف به طور طبیعی محصولی بومی از آب دربیاید. چنین محصولی هم ریشه در این زیست‌جهان دارد و از آن تغذیه می‌کند، و هم به رشد و بالندگی آن کمک می‌کند و آن را غنی‌تر و پرورده‌تر می‌سازد. ما نیز امروزه حقیقتا در این زمینه به مرحله‌ای رسیده‌ایم که پا را فراتر از ترجمه بگذاریم و شاهد ظهور تالیفات خوبی باشیم. به‌ویژه این‌که آثار مهمی از هایدگر ترجمه درخوری پیدا کرده‌اند و استادان و صاحب‌نظرانی در این فلسفه بالیده‌اند. همه چیز برای نوآوری مهیا شده و خوشبختانه شاهدیم که اهل فلسفه جوان هم پا به این میدان گذاشته‌اند. این کتاب نیز یکی از چنین مواردی است که به مسئله رابطه هستی و زبان در فلسفه هایدگر می‌پردازد و قصد دارد صورت‌بندی منسجم آن را از خلال آثار و سخنان هایدگر بیرون بکشد. از این روی، این نوآوری در خود آثار هایدگر نیز به این صورت طرح نشده است.

فیلسوفان نوآور با تمام قدرت ذهنی به پیش می‌تازند و مرتب مطالب و نظریات بدیع مطرح می‌کنند. با این رویه، انبوهی از مباحث گوناگون را پشت سر خود به جای می‌گذارند که دست‌کم در ظاهر از انسجام کامل برخودار نیستند. حتی فیلسوفان نوآور نظام‌ساز هم نظام فلسفی خود را به طور کامل ساخته و پرداخته نمی‌کنند، بلکه پیروان بعدی آنان هستند که با حوصله چنان کاری را به عهده می‌گیرند. برای مثال افلاطون، یکی از قله‌های نظام‌سازی در فلسفه، فقط رساله‌هایی از خود به‌جا گذاشت که به صورت گفتگوهایی هستند که همیشه بی‌نتیجه به پایان می‌رسند. لذا در آثار او، نظام فلسفی‌اش به طور واضح و بی‌واسطه ارائه نشده است. این افلاطونیان بودند، و نه افلاطون، که نظام فلسفی او را عرضه کردند. این مطلب درباره فلیسوفان نظام‌ساز بعدی نیز به همین صورت صادق است. حال که وضع فیلسوفان نظام‌ساز این‌گونه است، روشن است که وضع فلسفه فیلسوفانی که با اصل نظام‌سازی در فلسفه مخالفند، چقدر بغرنج‌تر می‌شود. هایدگر نیز در زمره چنین کسانی جای می‌گیرد. اگرچه دقت او در انسجام مباحث کم نیست، اما با این همه، یکپارچه کردن مباحث بسیار متنوع او نیاز به تلاشی جدی دارد. در این اثر هدف نویسنده نیز همین است که چنین یگانگی و انسجامی را، اگرچه نه در کل فلسفه هایدگر، دست‌کم در مسئله اصلی و بنیادی او محقق سازد.

هایدگر آثار زیادی دارد. مجموع آثار او بالغ بر یکصدودو جلد است. بسیاری از آنها مبسوط و مفصل هستند و همه آنها نیز دشوار و پیچیده. علاوه بر این، هر کدام از آثار اصلی او به تنهایی جنگلی انبوه از اندیشه‌های گوناگون است. این عوامل، جملگی، کار فهم کلی و منسجم فلسفه او را دشوار می‌سازند. خوبی یک اثر مختصر درباره بنیادهای اندیشه هایدگر همین است که تصویری کلی و منسجم به دست می‌دهد و بدین گونه باعث می‌شود که خواننده در لابه‌لای توده آثار او گم نشود. البته مختصر بودن این کتاب به معنای سادگی و مقدماتی بودن آن نیست. برعکس، برای فهم کامل آن، حداقلی از آشنایی با فلسفه هایدگر ضروری است.

پرسش اساسی هایدگر درباره هستی است، اما وی این پرسش را به شیوه واحدی دنبال نکرده و در آثار گوناگون خود به شکل‌های گوناگونی مطرح کرده است. هایدگر در هر اثری آن را به صورت خاصی مطرح می‌کند. تنوع صورت‌بندی آن به گونه‌ای است که حتی می‌توان ادعا کرد در پاره‌ای موارد میان آنها سازگاری وجود ندارد. در این‌جا نویسنده تلاش می‌کند که همه این موارد را به وحدت برساند و در نهایت با پرسش از زبان جمع کند. مزیت خاص این اثر هم آن است که نویسنده علاوه بر جمع‌بندی پرسش از هستی در ادامه آن را با مسئله زبان پیوند می‌دهد.

نویسنده سه مسئله را به ترتیب در سه فصل بررسی می‌کند: 1- پرسش هستی به مثابه نوعی وضعیت وجودی و بودن در جهان، 2- خود پرسش هستی، 3- پرسش هستی در زبان. این سه مسئله به زبان اصطلاحی هایدگر از این قرار هستند که عنوان همان سه فصل کتاب را تشکیل می‌دهند: 1- جای اتفاق افتادن اتفاق به مثابه در-جهان-هستن 2- اتفاق 3- جای اتفاق افتادن اتفاق به مثابه در-زبان-هستن . منظور از اتفاق، آن اتفاق اصلی و اساسی است که در فلسفه مطرح می‌شود یا باید مطرح شود؛ یعنی همان مسئله هستی: بودن به‌جای نبودن یا این‌که چرا چیزها به‌جای آنکه نباشند، هستند؟ این مسئله هم با نحوه وجود انسان گره می‌خورد و هم در نهایت با زبان او. به همین دلیل است که نویسنده بررسی این مسئله را از نحوه وجود انسان آغاز می‌کند و آن را به پیش می‌راند تا در نهایت آن را در زبان انسان جای می‌دهد. 

مسائلی که در این کتاب بررسی شده‌اند در حاشیه فلسفه هایدگر نیستند، بلکه مسائل کانونی آن به شمار می‌آیند که بسیاری از دیگر مباحث ذیل آنها قرار می‌گیرند. از این روی، به فهم دیگر مباحث هم کمک شایانی می‌کنند. اگرچه بیشتر مباحث بر پایه کتاب "هستی و زبان" نگاشته شده، ولی نویسنده از دیگر آثار هایدگر نیز غافل نمانده است.

این کتاب همانند آثار هایدگر نه با پاسخی قطعی و نهایی، بلکه با پرسش‌های جدیدی به پایان می‌رسد تا تفکری نو را بیاغازد. در افق فلسفه هایدگر، تفکر هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد و فیلسوف همیشه در راه است.

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه