به گزارش روابط عمومی گروه انتشاراتی ققنوس، پنجشنبه 1 اسفند 1398 نشست نقد و بررسی کتاب از فرانکلین تا لالهزار در مؤسسۀ فرهنگیهنری ققنوس راوی دوران برگزار شد.
در این جلسه آقایان نصرالله حدادی، محمود آموزگار و نویسندۀ کتاب سیروس علینژاد و جمعی از علاقهمندان حوزۀ ادبیات و نیز همایون صنعتیزاده حضور داشتند.
در ابتدای جلسه زهره حسینزادگان، مسئول روابط عمومی انتشارات ققنوس، دربارۀ چگونگی انتشار این کتاب صحبت کرد. او اظهار میکند که طی مصاحبهای با علینژاد متوجه شدیم که او در حال نوشتن اثری درباره همایون صنعتیزاده است بنابراین با علینژاد تماس گرفتیم و پیشنهاد چاپ اثر را به او دادیم که ایشان هم پذیرفتند. به این ترتیب کتاب در سال 1395 چاپ و منتشر شد و امروز به چاپ پنجم رسیده است.
در ادامۀ جلسه، نصرالله حدادی به این موضوع میپردازد که بخشهایی در زندگی صنعتیزاده وجود دارد که در هیچکدام از کتابهای مرتبط با او به آنها پرداخته نشده. او آشکارا میگوید از جمله موضوعاتی که برای من مهم است انگیزۀ آمریکا برای انتشارات فرانکلین در ایران، ارتباط صنعتیزاده با فرانکلین و دادن مبالغی به مقامات آمریکایی است. موضوع دیگری که برای من شفاف نیست ارتباط صنعتیزاده با شاه است، اینکه چرا، به قول مهندس بازرگان، صنعتیزاده مأمور میشود پیام شاه را به بازرگان برساند.
حدادی نیز بیان میدارد که مهمترین سؤال من زندان رفتن صنعتیزاده بعد از انقلاب است و اشاره به بخشی از کتاب از فرانکلین تا لالهزار می کند، آنجا که صنعتی زاده در پاسخ به علینژاد میگوید که «همونجوری که قبلا بهت گفته بودم» و در ادامۀ جمله سه نقطه گذاشته میشود.
حدادی در ادامه به سرنوشت فرانکلین در ایران می پردازد، اینکه بعد از صنعتیزاده مدیریت فرانکلین به علی اصغر مهاجر میرسد که کاملاً مورد اعتماد صنعتیزاده بوده و او هم هفت سال بعد اعلام ورشکستگی میکند. حدادی معتقد است که چرا باید به این فرد مدیریت فرانکلین داده میشد و چرا صنعتیزاده خود را کنار کشید و در ادامه میگوید متأسفانه بخشهای از زندگی صنعتیزاده هنوز شفاف نیست، صنعتیزاده که نمیتوان خدمات بسیار بزرگ او به ایران را نادیده گرفت.
در ادامۀ نشست محمود آموزگار، مدیر نشر آمه، خاطرۀ زیبایی از خود صنعتیزاده نقل میکند، این که او شبی دیر به خانه میآید و پدربزرگش به جای تنبیه او خودش را تنبیه میکند و وقتی همایون اعتراض میکند، میگوید خودم را ترکه زدم که دل تو بسوزد چون اگر تو را تنبیه میکردم دل خودم میسوخت و سوختن دل خیلی بدتر از سوختن پاست.
در ادامه آموزگار به نقش مهم صنعتیزاده در چاپ و نشر کتاب در ایران اشاره میکند، از جمله ظهور فن و علم ویرایش، که یکی از مهمترین وظایف فرانکلین بود، در ایران آموزگار شاهکار زندگی صنعتیزاده را انتشارات فرانکلین میداند که در واقع شروع عصر نشر مدرن در ایران است.
او یکی دیگر از مهمترین خدمات صنعتیزاده را چاپ کتابهای جیبی با قیمت بسیار مناسب میداند.
آموزگار در بیان ویژگیهای فردی صنعتیزاده به پشتکار، هوش بالا و خلاقیت او اشاره میکند. او از میراث گرانبهایی چون تأسیس چاپخانۀ افست یاد میکند.
آموزگار متذکر میشود که وقتی چاپخانه تأسیس میشود، مشکل کمبود کاغذ هم به دنبال آن مطرح میشود، بنابراین صنعتیزادۀ خوشفکر و خلاق به فکر تأسیس کارخانۀ کاغذسازی میافتد و بزرگترین کارخانۀ کاغذسازی پارس شکل میگیرد.
از دیگر فعالیتهای ارزشمند صنعتیزاده در فرانکلین تلاش برای تألیف و انتشار دایرهالمعارف است، که اولین مجلد آن در سال 1345 به سردبیری دکتر غلامحسین مصاحب منتشر میشود.
در ادامه، سیروس علینژاد از برگزاری چنین جلسهای تشکر میکند و در پاسخ به حضار که علت بعضی از اتفاقات زندگی صنعتیزاده را جویا شدند بیان میکند که فکر نمیکردم به همین زودی همایون را از دست بدهیم، وگرنه خود علینژاد هم سؤالات زیادی داشته که متأسفانه فرصت مطرح کردن آنها پیش نیامده و همچنین بیان میکند که فایلهای صوتی مصاحبه موجود است که شاید زمانی منتشرشان کند، هرچند از نظر علینژاد محتوای آنها تفاوتی با محتوای کتاب از فرانکلین تا لالهزار ندارد.
جلسه با پرسش و پاسخ بین حضار و مدعوین جلسه به پایان میرسد.