........................
خبرگزاری ایرنا
دوشنبه 17 خرداد 1400
........................
زنها تقریبا نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند. پس چرا برای کسب یک چهارم از صندلیهای هیئتهای محاکمه دنیا میجنگند چرا بسیاری از ملتها- اغلب ملل ثروتمندتر و با سابقه دموکراسی طولانیتر- نمیتوانند هیئتهای نمایندگیای انتخاب کنند که واقعا نماینده جمعیتشان باشد؟ (ص.۱۶)
به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، موانع حضور زنان در حکومتها نخستین جلد از مجموعه «دیدگاههای جهانی» است که انتشارات گرین هون (greenhaven) منتشر کرده تا زمینه وسیعی از موضوعات روز و غالبا بحث انگیزی را که اهمیت بینالمللی دارند، از دیدگاههای مختلف در جهان بررسی کند. هر مجلد از دیدگاههای جهانی، نگاهی گسترده از موضوعی که برای دنیا اهمیت دارد ارائه میدهد. مواد مخدر، قحطی، مهاجرت- اصلاح امور اجتماعی، زیست محیطی، سلامتی، سیاسی و نظایر اینها رفتاری همه جانبه و بین المللی میطلبد.
در پیشگفتار این مجموعه جامعه هدف، طیف وسیع خوانندگانی معرفی شده که می خواهند درباره حوادث جاری، تاریخ، علم سیاست، دولت، روابط بین الملل، اقتصاد، علوم زیست محیطی، فرهنگ های دنیا و جامعه شناسی بیشتر بیاموزند. دانشجویانی که برای ارائه مقالات یا بحث های کلاسی تحقیق میکنند، استادها و دانشکدههایی که مطالب مکمل واحدهای درسی لازم دارند و کسانی که میخواهند موضوعات روز جهان را بهتر بفهمند.
نشر ققنوس موانع حضور زنان در حکومتها را با ترجمه مهسا ملکمرزبان و در ۲۳۰ صفحه و شمارگان ۷۷۰ نسخه به بازار کتاب عرضه کرده است.
این کتاب موانع حضور زنان در راس یا بدنه حکومتها را از جنبههای گوناگون و با نگاهی به حکومتهای سراسر جهان بررسی میکند، از جمله موقعیت فعلی زنان در مقایسه با مردان، دلایل فقدان تنوع جنسیتی در ساختار دولتها، وضعیت جهان در صورت قدرتگیری زنان و نقش جنسیتگرایی در دور نگهداشتن زنان از موقعیتهای رهبری. البته که در سراسر دنیا اتفاقهای مثبتی در حال وقوع است، اما، همانطور که این کتاب نشان میدهد زنان راهی طولانی در پیش دارند تا اجازه یابند بار خدمت به مردم را در تناسب سیاسی مساوی تقسیم کنند.
در هر سه این کشورها – عربستان سعودی، افغانستان و پاکستان- نظام سهمیهبندی تعداد مشخصی از کرسیهای قانونگذاری را به زنان اختصاص داده، و در حکومتهایشان به آنان نمایندگی از طرف اراده عمومی داده است. اما با این که سهمیهها در عمل مفید به نظر میرسد و چنین القا می کند که نمایندگی حقیقی است، باز هم احتمال دارد زنان خشونت را به عنوان یک استاندارد فرهنگی در عمل تجربه کنند. چنان که دینا منصور در مقالهاش میگوید، تلاقی «فرهنگ و سیاست» زنان را در معرض کاربرد انتخابی حقوقی قرار می دهد که هنجارها، فرهنگ و سنت بر آنها روا داشته، نه قانون. در عربستان و افغانستان، اجرای سهمیه ها در سالهای اخیر در نتیجه مبادلاتی با سازمانهای بین المللی و سایر دولت هاست. زنان سعودی نه نمایندگی از طرف اراده عمومی دارند نه برای مردم، در حالی که زنان افغان فقط نمایندگی برای مردم دارند. در پاکستان، سهمیه فعلی محصول نهایی چندین دهه جنبش داوطلبانه حقوق زنان و آشوب سیاسی است و زنان هر دو نوع نمایندگی را تجربه می کنند. در هر صورت، فقدان رابطه بین واقعیت سیاسی و واقعیت اجتماعی است که به ما می گوید چطور زنان در این کشورهای مسلمان هم به طور ماهوی نماینده مجلساند و هم به صورت نظاممند مورد ظلم واقع میشوند. (ص. ۶۳)
این کتاب در ۴ فصل نگاشته شده است و در هر فصل چند مقاله با عنوان کلی «دیدگاه» میآید؛ فصل نخست با عنوان «تنوع جنسیتی در حکومتهای سراسر دنیا» دیدگاهها موقعیت فعلی زنان را بررسی میکند، از کشورهای آفریقایی گرفته تا غرب و کشورهایی که بیشترین جمعیت مسلمان را دارند. «علل و آثار تنوع جنسیتی» عنوان فصل دوم است و در این بخش نویسندگان به این موضوع می پردازند که چه چیزی موجب نبود تنوع جنسیتی میشود، همین طور این سؤال را مطرح کنند که اگر دنیا زنان بیشتری بر مسند قدرت داشت چه شمایلی پیدا میکرد. فصل سوم با عنوان «جنسیت گرایی و تنوع جنسیتی در حکومت» به نقش جنسیت گرایی در دور نگه داشتن زنان از موقعیتهای رهبری متمرکز است. شاید عجیب نباشد چند دیدگاه در این فصل به این موضوع بپردازد که چرا انتخاب یک رئیس جمهور زن در ظاهر برای ایالات متحده کار مشکلی به نظر میرسد. «نگاهی به آینده» عنوان فصل آخر این کتاب است و این موضوع را مدنظر دارد که سهمیه ها چگونه میتوانند در نهایت توازن جنسیتی را برای حکومتهای دنیا به ارمغان بیاورند و نتایج آن چه میتواند باشد.
«برای بحث بیشتر»، «نهادهایی برای برقراری ارتباط»، «کتابشناسی» و «نمایه» نیز بخشهای پایانی این اثر را تشکیل می دهند که کتاب را برای استفاده پژوهشی و دانشگاهی به مرجعی قابل اتکا تبدیل میکند.
در بخشی دیگری از این کتاب در مورد غرب و مشخصا آمریکا که چندی پیش به نظر میرسید تا انتخاب یک رئیس جمهوری زن فاصله چندانی ندارد، میخوانیم:
در حالی که ایالات متحده همچنان درگیر انتخاب یک رهبر زن جدید است، کشورهای آمریکای لاتین رئیس جمهورهای زن دارند و مشروعیت این رهبران زن را می آزمایند... با این که رهبران زن در کشورهای دیگر آمریکای لاتین همیشه در نمایش های سیاسی شرکت نکرده اند تقریبا دو برابر همتایان مرد خود تلاش کرده اند تا به موقعیت های امروز خود دست یابند. در مقاله ای با عنوان « زنان شگفت انگیز و مردان خودبرتربین»، که در اکونومیست چاپ شد، آمده است که در سال های اخیر زنان آمریکای لاتین نسبت به مردان زمان بیشتری را صرف تحصیلات می کنند، این بدان معنی است که بینش ها و مهارت های رهبری شان ارتقا خواهد یافت. ضمنا زنان وارد فضای تجارت شده اند ... . هر چند انتخاب یک زن برای موقعیت مدیر اجرایی را کشورهای متعدد تجربه کرده اند، هنوز عموم مردم نمی توانند به رهبر زن اعتماد کنند. این شامل زنانی می شود که وارد فضای قانون گذاری شده اند، درگیر سیاست خارجی هستند یا مدیریت و ریاست ادارات مهم دولتی را به عهده دارند. بر اساس تصویری که رسانه ها از مبارزه انتخاباتی هیلاری کلینتون و رؤسای جمهور زن بسیار قدرتمند در آمریکای لاتین ارائه داده اند، جنسیت گرایی در شبکه های اجتماعی به عنوان شکل پیشرفته ای از ابراز عقیده نشان داده شده و به قدرت گرفتن در جامعه ادامه میدهد. (ص.۱۶۶)