در سالهای 1332 تا 1390 خورشیدی نسلهای گوناگونی از زنهای یک خانواده با نامهای «افسون»، «مهوش»، «آتشه»، «پری» و... موجب رخ دادن اتفاقات عجیبی در زندگی یکدیگر میشوند، مانند یک دومینو که حرکت مهرهای، بقیه مهرهها را میاندازد. یکی با قدرتهای فرا طبیعی، تصوراتش را عینیت میبخشد. دیگری برای رسیدن به خواستههایش به جادو روی میآورد. آنها وقتی دنبال عشق هستند، تنفر را پیدا میکنند و میفهمند در این دنیا قابل دسترس نیست و فقط میشود به خیال آن دست پیدا کرد. آنها حتی گاهی به خاطر ناکامی تا مرز خودکشی هم پیش میروند.همچنین زندگی شخصیتهای مرد داستان، فرامرزخان، نریمان، جهانگیر و... در تحولات اجتماعی و نقاط حساس تاریخی دستخوش تغییر و تحولات میشود اما فرامرزخان با درکی که از معنویت دارد تمام هویتهای قبلی خود را فراموش میکند. وقایع زندگی هر یک از این مردان میتواند متأثر از افرادی باشد که در زمانهای دیگری هم بودند مثل «ساشای لهستانی» که در زمان جنگ جهانی دوم به اردوگاهی در ایران آمده بود.در کتاب مردهها در راهند همه در جستجوی این هستند که بفهمند چه چیزی خلأ روحشان را پر میکند اما در همین حال بازیهای دنیا آنها را از حقیقت دورشان میکند. برای آنها مرگ مهم نیست، مهم آن است که چگونه با آن مواجه شوند و بفهمند از زندگی چه یافتهاند. ناتاشا امیری پیش از این مجموعه داستانهای هولا... هولا، عشق روی چاکرای دوم، بعد دیگر نمیتوان خوابید و رمان با من به جهنم بیا را منتشر کرده است.