..........................
جامعه تحلیلی خبری الف
پنجشنبه 9 آبان 1398
..........................
اشکالی ندارد اگر مطلب را با گفتن نکته پیچیدهای آغاز کنیم. اساسا برای رفتن به سراغ تفکر پیچیده لاکان هیچ میزان از پیچیدگی زیاد نیست؛ چراکه او یکی از پیچیدهترین صورتهای اندیشه را نه فقط در روانکاوی، بلکه در کل پیکره علوم انسانی خلق کرد.
تفکر مدرن سوژهمحور است. منظور از محوریت این نیست که تفکر مدرن لزوما مبتنی بر سوژه است و سوبژکتیویسم را میپسندد. ابداً اینگونه نیست. اما از زمانی که رنه دکارت فلسفه خود را بر مبنای سوژه خودبنیاد پایهگذاری کرد، سوژه دغدغه اصلی متفکران شد. اگر بخواهیم کل جریان تفکر پس از دکارت را ساده کنیم، میتوانیم ادعا کنیم همه متفکران یا دنباله کار دکارت را گرفتند یا آن را از بیخوبن رد کردند. به عبارت دیگر یا مدافع سوژه بودند و یا مخالف آن. ژاک لاکان جزو دسته اول است و از سوژه دفاع میکند. البته این سخن به این معنا نیست که او متفکری دکارتی است. خیر، او اصلا چنین نیست.
کسانی که مدافع سوژه بودند، هر کدام تفسیر یا تعبیر یا تعریف جدیدی از سوژه ارائه کردند. برای مثال، هگل، هوسرل، ایمانوئل لویناس، میشل فوکو، ژان پل سارتر و... نیز مدافع سوژه هستند، اما هر کدام از آنها سوژه جدیدی را به عرصه فلسفه کشاندند و معرفی کردند. ژاک لاکان نیز با اینکه در اصل روانپزشک است و نه فیلسوف، اما بنمایههای فلسفی نظریات او مفهوم جدیدی از سوژه را مطرح کرده است. به همین دلیل میتوان از تفکر سوژهمحور خاص لاکان سخن گفت؛ چیزی که البته به سادگی به دست نمیآید. ولی بروس فینک چنین کاری را با موفقیت به سرانجام رسانده و در این کتاب بر مبنای فهم خاص لاکان از سوژه، کل اندیشههای او را تنظیم کرده است.
این سوژهمحوری در اندیشه لاکان یک امر تئوریک محض نیست و تبعات عملی هم دارد. کاربرد این دیدگاه در روانکاوی این است که لاکان علت روانپریشی را عدم موفقیت فرد روانپریش در سوژه شدن میداند و کار روانکاو را این میداند که سوبژکتیویته او را اصلاح و بازسازی کند. البته لاکان دیدگاه خود را درباره سوژه شستهورفته ارائه نکرده؛ مطالب او در اینباره متنوع و متکثر است و در لابهلای مباحث گوناگون پراکنده شده. علاوه بر این، دیدگاه او در این مسئله ثابت نبوده و در سیر زندگی هشتادساله او متحول شده است. نویسنده به همه این دشواریها آگاه بوده و نیز تصریح میکند که در این کتاب، تأکید و تمرکز بیشتر بر لاکان متأخر در دهه آخر عمرش است. علت این توجه پختگی نظریات لاکان در آن برهه زمانی است.
دیگر ویژگی این کتاب آن است که نویسنده رویکردی را به لاکان برگزیده که به اعتقاد او از سوی غالب افراد نسبت به کار او نادیده گرفته شده است. فینک نظریات لاکان را برگرفته از روانکاوی بالینی او میداند که در پی توصیف و تبیین تجربههایی است که در آن بستر رخ داده است. اغلب کارهایی که درباره لاکان انجام شده به این امر توجه لازم را مبذول نکردهاند و لاکان را نظریهپردازی محض در فضای کتابخانهای به تصویر کشیدهاند. این در حالیست که لاکان استادی دانشگاهی و پژوهشگری آکادمیک نبود و حتی سمینارهای مشهورش را هم در بیمارستان برگزار میکرد.
لاکان روانکاوی فروید را با ساختارگرایی فرانسوی درهم آمیخت و ضمیر ناخودآگاه فروید را نوعی ساختار زبانی به شمار آورد. به همین دلیل زبان در روانکاوی لاکان اهمیت بسیاری مییابد. آمدن «زبان» در عنوان کتاب به همین خاطر است. در کنار زبان «ژوئیسانس» نیز قرار گرفته که برای بیشتر افراد غریب است. ژوئیسانس چیست؟ این مفهوم پیچیده است و فقط در منظومه اندیشه لاکان قابل درک است، اما به طور خلاصه عبارت است از لذت مازاد همراه با نوعی دلزدگی که افسونکننده نیز هست.
کتاب ده فصل است که در چهار بخش مرتب شدهاند. علت این تقسیم چهارگانه آن است که بروس فینک در اندیشه لاکان چهار موضوع یا مفهوم را کلیدی و محوری میداند: دیگری، سوژه، ابژه و گفتمان. همه دیگر مباحث ذیل این چهار مفهوم قرار میگیرند. علت آغاز مباحث با مسئله «دیگری» و نه «سوژه» این است که سوژه با موضعگیری در برابر دیگری شکل میگیرد. هر فصل هم حاوی یادداشتهایی است که نکات تکمیلی درخشانی درباره مباحث آن قسمت ارائه میکند. این بخشها یکی از مزیتهای کتاب به شمار میآیند. همچنین، دو پیوست نیز به کتاب ضمیمه شدهاند: «زبان ناخودآگاه» و «تعقیب علت». نوع مطالب این دو پیوست و طرز ارائه آنها از سطح مباحث دشوار کتاب هم فراتر میرود و بسیار تخصصی است!
نویسنده فقط به ارائه گزارشی نظاممند از لاکان اکتفا نکرده و خود نیز نوآوریهایی دارد. او تصریح میکند که بعضی از مباحث، تفسیرهای خاص خود او از لاکان است که فقط در همین کتاب یافت میشود؛ برای مثال تفسیر او از مباحث مربوط به جنسیت. از آنجاییکه نویسنده روانکاو است و نه فیلسوف یا نظریهپرداز، از تجربههای بالینی خود نیز برای فهم و تفسیر اندیشههای لاکان استفاده کرده است. با وجود این، کتاب فینک هم برای درمانگران مفید است و هم برای نظریهپردازان آموزنده.
ارزش و اهمیت چنین اثری درباره لاکان مضاعف است؛ زیرا این متفکر نوآور در طول عمر خود کتابی ننوشت! گفتهاند تنها اثری که به قلم و خواست و رضایت خود او نگاشته شده، رساله دکتریاش است. لاکان مباحث و نظریات خود را سمینارهای معروفش به صورت شفاهی ارائه میکرد که بعدها جمع آوری و منتشر شدند. کاملا روشن است که سامان دادن به نظریات پیچیدهای که در طی سالیان بسیار به صورت شفاهی عرضه شوند، چقدر دشوار است و در عین حال چقدر مغتنم. علاوه بر این، نظام فکری لاکان نوعی ضدنظام است که بهراحتی تن به نظم و سادگی و سیستمشدگی نمیدهد. همه اینها باعث شده که اثر بروس فینک مرجع مهمی برای فهم اندیشههای لاکان باشد.
با وجود چنین ارائه خوبی، اما این اثر برای آشنایی اولیه یا مقدماتی با لاکان اصلا منبع مناسبی نیست. کسانی که تاکنون هیچ شناختی از او نداشتهاند، بهتر است به این کتاب نزدیک نشوند. اما در مقابل، کسانی که در پی مطالب جدید، تخصصی و فراتر از مباحث متعارف هستند، آن را دودستی بچسبند. در یک کلمه، کتابیست دشوار و البته آموزنده.