گروه انتشاراتی ققنوس | عباس معروفی یک نویسنده واقعی بود
 

عباس معروفی یک نویسنده واقعی بود 1401/6/21

نمایش خبر

........................

روزنامه آرمان ملی

یکشنبه 13 شهریور 1401

........................

آرمان ملی- بیتا ناصر: زنده‌یاد عباس معروفی، بعد از 2 سال تحمل رنج بیماری، پنجشنبه 10 شهریورماه در آلمان، دیده از جهان فروبست. او با آثاری همچون «سمفونی مردگان»، «سال بلوا»، «پیکر فرهاد» و... توانست خود را در جریان ادبیات داستانی ایران، تثبیت کند. انتشار نشریه گردون و برگزاری جایزه قلم زرین نیز از دیگر سوابق معروفی به‌شمار می‌آید که اهالی قلم و نویسندگان، خاطرات خوشی از آنها دارند. یکی از این نویسندگان، منصور یاقوتی است؛ نویسنده‌ای که معروفی او را چخوف ایران لقب داده بود ولی دست روزگار، هرگز زمینه ملاقات این دو نویسنده را فراهم نکرد. یاقوتی، معروفی را یک نویسنده واقعی می‌داند؛ نویسنده‌ای که در هر شرایط، قلمش را زمین نگذاشت و...

آقاي ياقوتي؛ آشنايي عباس معروفي با آثار شما چگونه رقم خورد و به کجا انجاميد؟

يادم مي‌آيد که مجموعه داستان من «توشاي پرنده غريب زاگرس» در سال 1374 منتشر شده بود. کتاب من در جايزه قلم زرين به عنوان يکي از بهترين مجموعه‌ داستان‌هاي کشور انتخاب شده بود و اين انتظار وجود داشت که در مراسم اختتاميه، جايزه بگيرد. اما متأسفانه آن مسائل براي او پيش آمد و از کشور خارج شد. او به آلمان مهاجرت کرد و من در کرمانشاه ماندگار شدم. من هيچ وقت ايشان را ملاقات نکردم اما به هر تقدير، گويا شخص ايشان به داستان‌هاي من توجه ويژه‌اي داشت و جايي گفته بود؛ ياقوتي، چخوف ايران است.

بعد از مهاجرت چطور؟ هيچ ارتباطي وجود نداشت؟

خير. تنها ارتباط غيرمستقيم ما به ماجراي ارسال يکي از آثارم بازمي‌گردد. آخرين مجموعه داستان من با نام «واپسين آوا» که هنوز هم منتشر نشده و شايد از قوي‌ترين آثارم باشد، 25 داستان کوتاه با مضامين مختلف را دربرمي‌گيرد. دوستي دارم در آلمان که گاهي به ايران مي‌آيد. يک بار که به ايران آمده بود، اين کتاب را به او سپردم تا هنگام بازگشت، آن را به دست آقاي معروفي برساند. اين دوست ما با وجود فاصله دوري که بين شهر محل زندگي‌اش با دفتر کار معروفي وجود داشت، کتاب را برايش برده بود و معروفي هم با آغوش باز او را پذيرفته بود. کلي هم از من و آثارم تعريف کرده بود اما گويا گفته بود که تنها مي‌تواند بخشي از هزينه چاپ را تقبل کند و باقي هزينه‌ها را خودش بپردازد. طبيعتا براي من، چنين امکاني وجود نداشت. انتشار آن کتاب در آلمان، مي‌توانست موقعيت خوبي را براي من ايجاد کند. اين خاطراتي بود که من از معروفي دارم و در هر دو مورد، امکان ملاقات با او را نداشتم.

نظرتان درباره آثار و فعاليت‌هاي ادبي معروفي چيست؟

شناختي که من از عباس معروفي دارم، بيشتر به آثاري که در ايران منتشر کرده و نشريه گردون بازمي‌گردد. گردون، نشريه بسيار خوبي بود و براي نويسندگان، حکم پايگاهي را داشت که امکان انتشار آثارشان را فراهم مي‌کرد؛ اما متأسفانه آن نشريه، زوال پيدا کرد. خود معروفي اگر در ايران مي‌ماند، مي‌توانست دانش خود را از جامعه ايراني افزايش دهد و آثار به مراتب ماندگارتري را از خود به جا بگذارد. درباره آثاري که در خارج از کشور منتشر کرده نيز، اطلاعاتي ندارم و آن‌ها را نخوانده‌ام. اما اطلاع دارم که انتشارات و کتابفروشي‌اش در آلمان، به انتشار آثار فارسي کمک شاياني کرده است.

چه ويژگي‌اي در مورد معروفي، زندگي يا آثارش براي شما برجسته‌تر است؟

با تکيه بر آثاري که در ايران منتشر کرده مي‌توانم بگويم عباس معروفي يک نويسنده واقعي بود. به نظر من نويسنده واقعي کسي است که در هر شرايطي، قلمش را زمين نمي‌گذارد و کار مي‌کند. با همه فراز و فرودهايي که در زندگي پيش مي‌آيد، نويسنده کار خودش را مي‌کند. چنين نويسنده‌اي، يک نويسنده جدي است و مي‌تواند معياري باشد براي بازشناختن نويسندگان واقعي. جنسيت در اين ميانه، ملاک نيست و نويسنده مرد يا زن، فرقي نمي‌کند. بسياري از نويسندگان را مي‌بينيم که به محض بروز ناملايمات در زندگي شخصي‌شان، نوشتن را کنار مي‌گذارند. ولي عباس معروفي، حتي با وجود مهاجرت از ايران، نوشتن را ترک نکرد.

اين روزها، افراد زيادي درباره معروفي و سوابقش اظهار نظر مي‌کنند. نظرتان در اين‌باره چيست؟

کساني مي‌توانند قضاوت درستي روي آثار ايشان داشته باشند که آثار منتشر شده‌‌اش در آلمان را نيز خوانده باشند. نکته ديگر اينکه کسي مي‌تواند درباره آثار معروفي (يا هر نويسنده‌ ديگري) صحبت کند که داستان کوتاه، بلند و رمان را بشناسنند، سياست را در قضاوت خود دخيل نکند و فقط داوري ادبي کند. به هر تقدير، مرگ عباس معروفي، مرگ زودهنگامي بود و باعث شد ادبيات داستاني ايران يکي از نويسندگان جدي خود را از دست بدهد.

ثبت نظر درباره این خبر
عضویت در خبرنامه