گروه انتشاراتی ققنوس | سهیل سمي، مترجم آثار مارگارت اتوود در زادروز نويسنده از او مي‌گويد
 

سهیل سمي، مترجم آثار مارگارت اتوود در زادروز نويسنده از او مي‌گويد 1400/8/27

زهره حسين‌زادگان

امروز ۱۸ نوامبر است؛ زادروز مارگارت اِلنور اتوود، شاعر، داستان‌نويس، منتقد ادبي و البته فعال سياسي 82 ساله و سرشناس كانادايي. اتوود آثار متعددي دارد و موفقيت‌هاي ادبي مختلفي كه از آن ميان مي‌توان به دريافت دو جايزه بوكر اشاره كرد.

به مناسبت زادروز مارگارت اتوود با سهيل سُمي، مترجم چند اثرش به فارسي گفت‌وگو كرديم. «چشم گربه»، «اوريكس و كريك» و پرآوازه‌ترين كتاب اتوود «سرگذشت نديمه» كه در كنار «شواهد» دوگانه معروف او را مي‌سازند، از آثاري است كه سُمي ترجمه و با نشر ققنوس منتشر كرده است.

شما سال‌هاست كه كتاب‌هاي خانم اتوود را براي فارسي‌زبان‌ها ترجمه مي‌كنيد. اگر بخواهيد ايشان را معرفي كنيد، چه خواهيد گفت؟ در واقع چه ويژگي‌هايي از ايشان در مقام انسان و نويسنده در نظرتان برجسته‌تر است؟

با نظريه‌هايي كه در حوزه نقد ادبي مطرح شده، شناخت نويسنده و ويژگي‌هاي او در خواندن و تفسير متونش نقش سابق را ندارد؛ ولي حقيقت اين است كه آشنايي با زندگي نويسنده و به خصوص محيط اجتماعي و زمينه و زمانه او مي‌تواند بسيار مفيد باشد. در مصاحبه‌هايي كه از خانم اتوود خوانده‌ام و به خصوص مستندهايي كه به ويژه بعد از موفقيت رمان «سرگذشت نديمه» از ايشان ديده‌ام، به‌ نظرم ايشان بانويي است به معناي درست كلمه متواضع. متواضع به اين معنا كه مشكلات شخصيتي فاحشي را كه مانع از رشد پيوسته شخصيت هنرمند و فكر او باشند، ندارد. خانم اتوود شخصيتي دارند كه به شكل كاملا محسوسي طناز است و در عين حال به غايت جدي. ايشان حتي در يكي از صحنه‌هاي مستند، وقتي به روي صحنه مي‌آيد آشكارا به شوخي حركات نمايشي انجام مي‌دهد. اين خصلت‌ها به حتم در نويسنده رمان تاثيرگذار خواهند بود.

فراز و نشيب‌هاي زندگي حرفه‌اي خانم اتوود موضوعي است كه در مورد ايشان اهميت دارد. از تاثير اين فراز و نشيب‌ها در روند كار ادبي ايشان بگوييد. چطور اين تجربه‌ها منجر به كتابي همچون «سرگذشت نديمه» و خلق آن دنياي عجيب مي‌شود؟

خانم اتوود نويسنده‌اي است رئاليست. دغدغه او عمدتا داستانگويي است. در رمان‌هاي خانم اتوود دغدغه‌هاي مشهود در آثار پست مدرن را شاهد نيستيم، اما طبيعي است كه ايشان نسبت به آنچه در جهان پيرامون‌شان مي‌گذرد، كاملا هوشيار هستند. براي مخاطب غربي شايد نمودهاي غريب زندگي در «سرگذشت نديمه» يا رمان «شواهد» يا «اوريكس و كريك» كمي اغراق شده بنمايد. اين درشت‌نمايي به‌ خصوص در آثار ديستوپيايي گرايش معمولي است اما با در نظر گرفتن بعضي مكان‌ها در آفريقا يا آسيا يا امريكاي جنوبي مي‌بينيم دنيايي كه اتوود تصوير مي‌كند، خيلي هم دور از ذهن نيست. آنچه امروز در دنيا مي‌بينيم، هشدار مي‌دهد كه ديستوپيايي كه خانم اتوود مدام در آثارش نسبت به آن هشدار مي‌دهد، دنيايي است كه چندان از ما دور نيست. تصاوير انسان‌هايي كه به هواپيما آويزانند و از آن فرو مي‌افتند يا انسان‌هايي كه در پس زمينه تصوير يك انفجار مهيب چون دسته‌اي پرنده در اوج آسمان و در واقع در نتيجه موج انفجار در پروازند، صحنه‌هايي‌اند كه شايد تا همين 20 سال پيش براي خيلي از مردم جهان كاملا دور از ذهن بوده‌اند. در رمان شواهد مي‌بينيم كه شخصيت اول رمان براي آن كه آيندگان از آنچه بر او و همنسلانش گذشته آگاه باشند، متن‌هايي را به شكل يكسري شواهد از دوران زندگي خود به جا مي‌گذارد. اين شواهد دقيقا همين چيزهايي هستند كه امروز شاهدشان هستيم. يعني به همين شكل ظاهرا اغراق‌ شده كه در آثار خانم اتوود مي‌بينيم. پس يكي از مهم‌ترين خصلت‌هاي ايشان اين است كه در كسوت يك اكتيويست ظاهر مي‌شوند. نويسنده‌اي حساس به سياست و حقوق بشر و محيط زيست.

آثار خانم اتوود همواره رگه‌هاي آشكاري از واقعيت دنياي اطراف را در خود دارد. آيا اين ويژگي در كتاب «سرگذشت نديمه» برجسته‌تر است؟ به‌طور كلي اتفاقات پيرامون چقدر در خلق آثار خانم اتوود موثر است؟

در «سرگذشت نديمه» و بخش دوم آن رمان «شواهد» -عنوان رمان «شواهد» است و نه وصايا چون در قسمت دوم رمان هيچ كس به كسي وصيت نمي‌كند- آنچه مي‌خوانيم، شواهد يا تستامنت‌هايي است كه عمه ليديا براي آيندگان باقي مي‌گذارد تا همه بدانند كه زماني چه بر آنها گذشته. اين دقيقا واكنش خانم اتوود است به آنچه در جهان امروز مي‌گذرد. اتوود سه‌گانه‌اي هم دارد كه شامل «واپسين انسان»، «مدآدام» [آدام ديوانه] و «سال سيل» مي‌شود. مضمون اين سه‌گانه دنياي هولناكي است كه علم و تكنولوژي براي انسان به ارمغان آورده. داستان سه‌گانه در آينده مي‌گذرد. برعكس دوگانه «سرگذشت نديمه» و «شواهد» كه خواننده به ظاهر روايت خاطراتي از گذشته را مي‌خواند. غير از اينها اتوود رمان‌هايي مثل بانوي پيشگو نيز دارد كه در آنها دغدغه‌هايي شخصي‌تر چون هويت و مساله زنان و جامعه را دنبال مي‌كند؛ اما در دوگانه‌اش به‌طور اخص به زندگي سياسي و تبعات هولناك آن براي انسان امروزي مي‌پردازد. به همين اعتبار خانم اتوود نسبت به دنياي اطرافش بسيار حساس است. در «چشم گربه» خانمي سالخورده به همراه برگزاري نمايشگاه نقاشي‌هايش در طول عمر حرفه‌اي خود، زندگي گذشته‌اش را مرور مي‌كند. آنجا هم فرم خاص بازي زماني اتوود محسوس است اما حق اين است كه دوگانه اتوود نقطه اوج حساسيت او به مشكلات دنياي امروز اوست.

آيا بستر و اتفاقات اجتماعي خاصي سبب شد كه اين كتاب نوشته شود؟

ظاهرا اتوود در «سرگذشت نديمه» به هراس ناشي از آنچه در ايالات متحده وجود دارد، مي‌پردازد اما اين به گمان من همه مساله اين نيست، چون با توجه به كوچك شدن جهان امروز آنچه در آن‌ سوي دنيا مي‌گذرد بي‌ارتباط به حوادث اين سوي دنيا نيست. «سرگذشت نديمه» و «شواهد» به وضوح يادآور ماهيت زندگي در دنيايي است كه قدرت‌هاي غيرمسوول براي ما رقم زده‌اند. چه در امريكا و چه هر جاي ديگر؛ اما در هر صورت روشن است كه خانم اتوود در زمينه زندگي اجتماعي خود بابت نتايج عملكرد جمهوري‌خواهان يا قدرت‌هايي مشابه آنها بسيار بيمناك است. در دوگانه او شاهديم كه ايالات متحده نيز ديگر به صورتي كه ما امروز مي‌شناسيم، باقي نمانده. مثلا ايالت تگزاس مستقل شده. چون در خود ايالات متحده نيز جنگ بزرگي به راه افتاده. دنياي اين دو رمان بسيار سياه است اما در پايان هر دو رمان شاهديم كه كساني در آينده در حال بررسي حوادث رمان‌اند كه در گذشته روي داده. آيا معنايش اين است كه خانم اتوود تا حدي خوش‌بين است؟ نمي‌دانم. قدر مسلم در «شواهد» يا «سرگذشت نديمه» و «واپسين انسان» فجايع -چه سياسي و اجتماعي و چه زيستي- پيشاپيش رخ داده‌اند.

درباره آثار ديگري كه از او ترجمه كرده‌ايد، چطور؟ آيا هر كتابش بر پايه اتفاق يا تغييرات اجتماعي در جهان و اطرافش شكل مي‌گيرد؟ مثلا كتاب «آخرين انسان » انگار به ماجراي يازده سپتامبر اشاره دارد.

آنچه مارگارت اتوود را در مقام يك رمان‌نويس برجسته مي‌كند، قدرت او در گره زدن مسائل امروز و ملموس براي همه مردم با متني است كه جابه‌جا آبستن نوعي حس نوستالژي است. نوستالژي براي تمام كارهايي كه انجام داده‌ايم و به نابودي‌مان كشانده و تمام فرصت‌هايي كه براي جبران داشته‌ايم و از كف رفته‌اند. پيوند خوردن اين متن سنگين از حس نوستالژي با شكل و قالب رمان ديستوپيايي باعث شده كه نثر خانم اتوود براي طيف وسيعي از خوانندگان جذاب باشد.

اگر بخواهيد آثار خانم اتوود را در نظرتان مرور كنيد، فكر مي‌كنيد چه ويژگي‌هايي ايشان را تبديل به يك نويسنده برجسته كرده است؟ به عنوان مثال طنز كه به آن اشاره كرديد. طنز آثار او، طنز خاصي است. همان‌طور كه مي‌تواند ترامپ را شبيه‌سازي كند، مي‌تواند طنز تلخي هم به آن اضافه كند. بعضي‌ها مي‌گويند اين برآمده از شخصيت خود نويسنده است و با زندگي هم همين‌گونه رفتار مي‌كند. نظر شما درباره اين طنز نهفته چيست؟ چه رابطه بين اين طنز با شخصيت و زندگي خود خانم اتوود وجود دارد؟

طنز آثار اتوود شيطنتي دارد كه به نثرش روح مي‌بخشد. اين طنز درون‌زاد است. خنده به خودمان بابت دنيايي كه آفريده‌ايم و بي‌اعتنايي‌مان به چيزهايي كه ‌بايد در قبال‌شان مسووليت‌پذير مي‌بوديم و نبوده‌ايم، طنز آثار مارگارت اتوود را پذيرفتني‌تر مي‌كند. جذاب مي‌كند. طنز، قدرت ديدن خويش است با ضعف‌هاي‌مان. تعداد اندكي از انسان‌ها توان چنين كاري را دارند. اين طنز حتي در يك مستند چند دقيقه‌اي از زندگي و شخصيت خانم اتوود هم نمود دارد و تلخي حوادث و آنچه در رمان‌هاي ايشان مي‌گذرد، در كنار اين طنز جلوه دوچندان جذابي به حاصل كارشان مي‌بخشد.

ثبت نظر درباره این خبر
عضویت در خبرنامه