گروه انتشاراتی ققنوس | تکه‌ای از تاریخ معاصر اروپا در «کمدی با کشوهای رنگی»
 

تکه‌ای از تاریخ معاصر اروپا در «کمدی با کشوهای رنگی»

نمایش خبر

........................

خبرگزاری ایرنا

دوشنبه 27 شهریور 1402

........................

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کمدی با کشوهای رنگی روایتگر تکه‌ای شاید فراموش‌شده از تاریخ معاصر اروپاست، دورانی که عده زیادی از اسپانیایی‌ها به علت جنگ داخلی در این کشور مجبور به ترک وطن خود و رفتن به فرانسه می‌شوند.

دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا و جدال جمهوری‌خواهانِ متحد در جناح چپ با این دیکتاتوری زمینه‌ساز این مهاجرت اجباری می‌شود.

کمدی با کشوهای رنگی در واقع داستان زنان قدرتمندی است که در این شرایط بغرنج سیاسی اجتماعی و در پی این مهاجرت ناخواسته تلاش می‌کنند با سرنوشتشان روبه‌رو شوند، آن‌ها می‌آموزند که چگونه در فرانسه بدون خانواده‌هایشان زندگی جدیدی برای خود بسازند و همچون زنان فرانسه در جامعه آنجا نقش‌آفرینی کنند.

این کتاب با عنوان La commode aux tiroirs de couleurs در سال ۲۰۲۰ توسط انتشارات جی.سی منتشر شد.


قسمتی از متن کتاب

بیشتر از سه ماه است که من و ژوانِ کوچک خانه را ترک کرده‌ایم. یکشنبه دکتر به من گفت سیستم ایمنی ژوان بی‌اندازه ضعیف شده و حالا حتی سرماخوردگی‌ای ساده هم ممکن است او را برای همیشه از ما بگیرد. جواب دادم:«خدا نکند دکتر. اگر لازم باشد، او می‌تواند در لباس غواصی آنقدر دوام بیاورد تا سیستم ایمنی‌اش دوباره خود را بازسازی کند! و تا وقتی که شما آن لباس مخصوص را برایم پیدا می‌کنید، هیچ‌کس حق ندارد بدون ماسک و قبل از اینکه جلوی خود من دوبار دست‌هایش را بشوید از یک متری او رد شود! می‌بینید آقای دکتر، من بدون این‌که ده سال درس خوانده باشم می‌توانم راهی پیش پایتان بگذارم!»

او لبخندی زد و یک قوطی دارو به همراه دستور مصرف به من داد.

«این برای شماست. شما نه چیزی می‌خورید و نه اصلاً می‌خوابید. ریتا، شما به استراحت نیاز دارید. به خطر انداختن سلامتتان مشکل ژوان را حل نمی‌کند. به علاوه، فقط او نیست که به شما نیاز دارد.»

درِ ورودی ناله‌ای کرد و سروکلۀ کالی، که گلوله‌ای از عشق بود، پیدا شد. پشت سر او آندره هم وارد شد و با عجله به سمت ژوان رفت تا در آغوش بگیردش. کالی به طرف من دوید، مدتی همدیگر را در آغوش گرفتیم و به پهنای صورت گریه کردیم. لئونور و مریتشل، مثل صدف‌هایی که به تخته سنگ خود می‌چسبند، ما را محکم در میان خود گرفتند. پیروزی بزرگی برای برادرم بود. او محبت را قطره قطره خرج می‌کرد، درست مثل مخدرهایی که به ژوان می‌داد. باورم نمی‌شد، اما آن‌ها حالا آن‌جا بودند تا پسرم را در عشق خود غوطه‌ور کنند، حواسش را پرت کنند و در آغوش عشق خود غرقش کنند. پس از آن‌همه روز و شبی که تنها گذرانده بودیم، دیده همه‌شان کنار هم در آن‌جا فراتر از واقعیت بود. (صفحه ۸۲ و ۸۳)

کتاب کمدی با کشوهای رنگی نوشته اولیویا روئیس و ترجمه سعیده بوغیری در ۱۴۴ صفحه با شمارگان ۷۷۰ نسخه، با قیمت ۷۰ هزار تومان اسفند ۱۴۰۱ توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه