منیع: خبرگزاری ایرنا
جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۸
...............................
جرج مک دونالد راس عضو هیات علمی دانشگاه لیدز انگلیس و فعال در مرکز مطالعات دینی و فلسفی این دانشگاه است. کتاب وی به نام Starting with Hobbes چنانکه از نامش پیداست در مورد زندگی و افکار توماس هابز (۱۵۸۸ تا ۱۶۷۹)، فیلسوف انگلیسی و یکی از بنیانگذاران فلسفه سیاسی معاصر
نوشته شده است. این کتاب در سال ۲۰۰۹ نوشته و منتشر شده، ضمن اینکه از این نویسنده کتاب دیگری به نام فلسفیدن/ Doing Philosophy: A practical Guide for Students نیز در سال ۲۰۰۸ به بازار آمده است.
هابز یکی از بنیان های غرب مدرن است و کتاب لویاتان از وی به ترجمه حسین بشیریه چاپ و بارها تجدید چاپ شده است، به دلیل همین اهمیت هابز در فلسفه سیاسی آثار دیگری نیز درباره او به ترجمه بشیریه و دیگران نیز به بازار آمده و در کتاب های تاریخ فلسفه نیز چون تاریخ فلسفه کاپلستون نیز جایگاهی مشخص دارد.
اما کتاب هابز به نوشته مترجم شرحی مقدماتی، روان و دقیق از کلیت فلسفه هابز است و واجد این مزیت مهم نیز هست که با ارجاع مکرر به آثار او صدای فیلسوف را در پس انبوه تفاسیر و حاشیه ها خفه نمی کند و به او نیز مجال سخن گفتن می دهد. هابز یکی از بنیانگذاران اندیشه مدرن و از
پراهمیتترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان قرن هفدهم است. با وجود این امروزه او را غالبا با فلسفه سیاسی اش و به خصوص کتاب لویاتان می شناسند اما کتاب حاضر در پی آن است که در قالب شرحی مقدماتی، کلیت آرا و نظریات هابز را به نحوی منسجم ترسیم کند و با ارجاع مکرر به آثار خود هابز
خواننده را از حد شرح ها فراتر ببرد و به مطالعه متن های اصلی او ترغیب کند.
این کتاب در هفت فصل با نام های زندگی و آثار، نظریه شناخت، مادهباوری، انسان، جامعه، دین و تاثیر هابز و در ۲۵۵ صفحه ترجمه شده، ضمن اینکه فصل آخر به معرفی منابعی در مورد هابز به زبان انگلیسی اختصاص دارد که چون به تفکیک یعنی در مورد زندگی، آثار و تاثیرگذاری وی دسته بندی
شده برای دانشجویان، اساتید و علاقهمندان فلسفه راهگشاست. ترجمه کتاب نیز، دستکم وقتی آن را تورق می کنیم، ترجمه روان و دقیقی است که همراهی خواننده را با این اثر تا حد زیادی همواره می کند.
بخشی از کتاب را با هم بخوانیم:
۳. نتیجه گیری
امیدوارم با این کتاب در اثبات این نکته توفیق یافته باشم که هابز یکی از پیشروان جنبش مدرن در فلسفه و علم بود و فلسفه سیاسی اش صرفا یکی از تیرهای ترکش او به حساب می آمد. بیتردید روشنفکران سایر نقاط قاره اروپا او را یکی از بزرگان میدانستند و او پس از اتمام زمان جلای وطنش در
فرانسه و بازگشت به انگلستان با توجه به اهریمن خوانده شدنش به عنوان فردی خداناباور و ضداخلاق، عداوت تلخش با ریاضیدانان و اسقف ها، باید به آن دوره تکریم و همکاری فکری به دیده حسرت نگریسته باشد. شاید هابز به اشتهار دیرپایی که مد نظرش بود رسید، اما نه به طریقی که بدان امید داشت. (ص. ۲۴۲ و ۲۴۳ کتاب)