مجلد دیگر، بحث درباره قصدیت جمعی است. قصدیت جمعی توانایی اذهان است برای اینکه مشترکا به اشیای امور واقع، اوضاع امور، اهداف یا ارزشهایی معطوف شوند. پذیرش جمعیت پیشفرضی محوری برای پدیدآمدن زبان و کل جهان نمادها، نهادها و شأن اجتماعی است. برخوردهای ارزیابانه مشترک، تلقیای از خیر مشترک در اختیار ما میگذارند. اصطلاح «قصدیت جمعی» مفهومی قدیمی در فلسفه است. مفاهیمی مثل اهتمام مشترک در فلسفه ارسطو، اراده جمعی در ژان ژاک روسو یا مفهوم روح زمانه در هگل بهنوعی به این مفهوم اشاره دارند. در قرن بیستم این مفهوم را در علوم اجتماعی میتوان دنبال کرد. امیل دورکیم ذیل عنوان آگاهی جمعی و وبر در تحلیل معنای سوبژکتیو به عمل جمعی پرداختهاند. در پدیدارشناسی و فلسفه اگزیستانسیالیسم نیز این مفهوم تحت عنوان تجربه مشترک مثلا در آثار ماکس شلر دیده میشود. اما اصطلاح قصدیت جمعی را اولینبار جان سرل در سال ١٩٩٠ در مقاله خود با عنوان «قصدها و اعمال جمعی» وضع کرده است. چالش فلسفی اصلیای که به تحلیل قصدیت جمعی مربوط میشود، در تنشی است که درون عبارت «افراد در مقام گروه» است.
مجلد سوم مدخل استنفورد درباره سهروردی است. فلسفه غرب اولینبار بهواسطه ترجمهها و تلاشهای هانری کربن با فلسفه شهابالدین سهروردی آشنا شد. سهروردی مؤسس فلسفه اشراق در نقد فلسفه مشا سینوی بود. او همزمان با شرح و بسط نظریات اشراقی معرفتشناختی (منطق و علمالنفس) و مابعدالطبیعی (هستیشناسی و کیهانشناسی) خود نقدی افلاطونی بر مکتب مشا سینوی حاکم در آن دوران در حیطههای منطق، معرفتشناسی، علمالنفس و مابعدالطبیعه وارد کرد. دیدگاه معرفتشناختی تازهاش وی را به نقد نظریه تعریف مشایی سینوی، طرح نظریهای در مورد علم «حضوری»، شرح و بسط هستیشناسی پیچیدهای از انوار و افزودن عالم چهارمی به نام عالم مثل رهنمون شد.