امروزه در اغلب کشورها بهطور فزایندهای میتوان مرفهین بیدردی را یافت که در محاصره مستمندان هستند. اکثر جمعیت دنیا اکنون در اقتصادهای «برنده همهچیز را برمیدارد» زندگی میکنند.
جایی که هدف اصلی افراد به دست آوردن هرچیزی است که میتوانند برای خودشان کسب کنند، برای هرکسی به اندازه حرص و طمعش.
در این چشمانداز اقتصادی، خودخواهی و مادیگرایی دیگر نه به صورت مشکلات اخلاقی، بلکه بهعنوان اهداف اصلی زندگی نگریسته میشوند.
به هرحال، این واقعیت جهانی تنها به این دلیل وجود دارد که مردم یا به عبارتی هر یک از ما میتوانیم طرز فکر خود را به راحتی تغییر دهیم و آیین مبتنیبر مصرفگرایی و مادیگرایی را بپذیریم. بسیاری از ما فریفته این باور شدهایم که داشتن ثروت و داراییهای مادی بیشتر برای زندگی خوب حیاتی است. بسیاری از ما بهطور خواسته یا ناخواسته یاد گرفتهایم که بهزیستی و کمال خود را نه با نگریستن معنوی با صداقت و راستی و درستیمان، بلکه با نگرش مادی به اینکه چه داریم و چه میتوانیم بخریم، ارزیابی کنیم. درواقع احساس ارزشمند شخصی بر این مبتنی است که اندوخته پولی و داراییهای فرد در مقایسه با دیگران، چگونه است.
همانطور که مدیران و متخصصان تبلیغات از چندین دهه قبل تشخیص دادهاند، تنها زمانی که «امیالی» صرف را به صورت نیازهای ضروری حس کنیم و زمانی که درکمان از «ضروریات» زندگی بیش از همیشه مبهم و متورم شود، مصرفکنندگان خوبی میشویم. واضح است اکثرمان با این ملاک مصرفکنندگان خوبی شدهایم. اگر وعدههای جامعه مصرفی واقعی بود، موضوعیت مییافت اما این وعدهها واقعی نیستند. اینجایی است که کتاب کوتاه اما مهم تیم کاسر با عنوان «بهای سنگین مادیگرایی» وارد صحنه میشود.
در این اثر کاسر بدنه محکمی از مطالعات علمی را مرور میکند که حقیقتی کاملا متضاد با شهود را برای اغلبمان برجسته میسازد. تمرکز اصلی کتاب کاسر و چیزی که آن را تازه و متفاوت میسازد، این است که نشان میدهد چگونه صرفا آرزوی داشتن ثروت یا داراییهای مادی بیشتر میتواند با افزایش ناخشنودی شخصی همراه باشد.
کاسر در این کتاب یکی از کاملترین تبیینهای در دسترس را مبنیبر اینکه چگونه وعدههای پوچ مصرفگرایی میتواند عمیقا در روان ما لنگر اندازد، فراهم میکند.