....................................................
قفسه کتاب (ضمیمه کتاب و داستان روزنامه جام جم)
سه شنبه 11 شهریور 1399
....................................................
نویسنده: صادق وفایی انتشارات: هیلا 160 صفحه 18000 تومان
آشناییزدایی یكی از مفاهیمی است كه از آن به عنوان یك نكته مثبت در آثار هنری یاد میكنند و صادق وفایی هم در اولین رمانی كه نوشته دست به این كار زده است. او در این اثر كاری كرده كه احتمالا همانطور كه من را شگفتزده كرده خوانندگان دیگرش را هم دچار شگفتی خواهد كرد. حالا از خودتان میپرسید مگر چه كرده؟ او به عنوان یك نویسنده ایرانی سراغ سوژهای رفته كه برای هركسی میتواند عجیب باشد، البته سوژه او مایه اعجاب نیست، بلكه موقعیتی كه خلق كرده موجب این تعجب شده است.
او شخصیتهای داستانش ایرانی نیستند، جغرافیایش هم ایران نیست و دغدغههای آنها هم متفاوت از جنس دغدغههای ایرانی است هرچند تاملات شخصیتهای داستانش از جهت اینكه به موضوعاتی نظیر عشق، نفرت، جنگ و... میاندیشند میتواند ورای مرزها و جغرافیای سیاسی باشد و مخاطب ایرانی را نیز در بربگیرد، ولی از حیث موقعیت، فضا، شخصیت و... اثرش را باید در كنار دیگر آثاری كه درباره جنگ جهانی نوشتهشده قرار داد. اثری كه نشان میدهد نویسنده دامنه اطلاعاتش در این زمینه بسیار زیاد است.
صادق وفایی، خبرنگار پرتلاشی است كه دامنه گسترده مطالعاتش بر كسی پوشیده نیست و در اولین رمانی كه حالا از او منتشر شده سراغ جنگ جهانی دوم رفته است. او كه در این حوزه علاوه بر مطالعه، گزارشهای بسیاری نیز نوشته، در اولین اثرش ترجیح داده شخصیت و فضا و اتفاقات داستانش را در جایی نزدیك شهر برلین قرار دهد و دست خواننده ایرانی خود را بگیرد و با خود تا یكی از محلات جنوبی شهر برلین ببرد و آنجا قصهاش را تعریف كند.
«جنگ كی تمام میشود؟» عنوان رمانی است كه مروری بر آن داشتهایم و این پرسشی است كه علاوه بر عنوان كتاب، در لابهلای صفحات آن نیز بارها مطرح میشود و خواننده را به اندیشیدن درباره این پرسش با توجه به تصاویری كه در كتاب میبیند، میكند. پرسشی كه همیشه مورد توجه انسان بوده و ریشههای جنگ و میل او به آتشافروزی را كاویده است. نویسنده در این كتاب تلاش كرده نشان دهد عشق و نفرت و اطاعت و سرپیچی مقولههایی هستند كه در هم تنیده شدهاند و هركس بخشی از آن را در وجودش دارد و البته برای
موجه جلوه دادن آنها توجیههای عقلی و منطقی دست و پا میكند.
نویسنده در این رمان، خواننده خود را به دادگاه عقل میكشد. در این كتاب هركدام از شخصیتها كه هریك از آنها برای خودش قصهای هم دارد، پرسشها و گرههایی در ذهن دارند. یكی به مرگ میاندیشد و تلاش میكند با آن روبهرو شود و دیگری در فضایی بین عقل و احساس رفت و آمد میكند.
قصه از روبهرو شدن اتفاقی سه رزمنده با درجهها و جنسیتهای مختلف آغاز میشود. سرگرد آلمانی، گروهبان زن آمریكایی كه به عنوان امدادگر در جبههها شركت كرده و افسر ارشد عضو حزب بلشویك فدراسیون شوروی كه به صورت اتفاقی پایشان به خانهای مخروبه در جنوب برلین در آخرین روزها جنگ جهانی دوم باز میشود و مواجههای جالب برایشان
رقم میخورد. مواجههای كه در رفت و آمد میان سرگذشت هركدام از شخصیتها و قصه اصلی میتواند سرگرمكننده باشد.
هركدام از شخصیتها در پی چیزی پا به جبهه گذاشتهاند و هركدام سرگذشتی دارند كه در فصلهای جداگانه برای خواننده بازگو میشود و حالا در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم كه
موعد آتشبس نزدیك است در كنار هم قرار میگیرند.
از آنجا كه نویسنده تجربههای مختلفی در حوزه ادبیات نمایشی دارد در رمانش هم خواننده ناخواسته حس میكند توصیفها كمجان است. در واقع كمجانی توصیفها به شكلی است كه بیشتر رنگ گزارش میگیرند و كمتر به خواننده صحنه یا اتفاقات نشان داده میشود، اما این سبب نمیشود با رمان خوشخوان و روانی مواجه نباشیم. یكی دیگر از نكاتی كه در رمان برجسته است حجم اطلاعاتی است كه در برخی فصلها به خواننده داده میشود. خواننده در صورتی كه از پیشینه نویسنده اطلاعات داشته باشد، متوجه میشود او با انبوهی از اطلاعات در ذهن مواجه است و در بخشهایی از كتابش آنها را منعكس
كرده است. بهقدری كه گاهی حس میكنید كاركرد این اطلاعات خارج از بافتار داستان چه میتواند باشد، ولی نباید فراموش كرد و حتما نیاز به یادآوری دارد كه راوی این كتاب یك راوی دانای كل است و طبیعی است گاهی چیزهایی بگوید تا بتواند فضای قصه را پیش ببرد.
در مجموع تجربه «جنگ كی تمام میشود؟» از آن تجربههای تازه و متفاوت در فضای داستانهای ایرانی است كه میتواند افقهای تازهای پیشروی داستان فارسی باز كند. به هر صورت ما متاثر از جنگ جهانی دوم بودهایم و میتوانیم اینگونه با آن پدیده مواجهه داشته باشیم و آن را بررسی كنیم.
او شخصیتهای داستانش ایرانی نیستند، جغرافیایش هم ایران نیست و دغدغههای آنها هم متفاوت از جنس دغدغههای ایرانی است هرچند تاملات شخصیتهای داستانش از جهت اینكه به موضوعاتی نظیر عشق، نفرت، جنگ و... میاندیشند میتواند ورای مرزها و جغرافیای سیاسی باشد و مخاطب ایرانی را نیز در بربگیرد، ولی از حیث موقعیت، فضا، شخصیت و... اثرش را باید در كنار دیگر آثاری كه درباره جنگ جهانی نوشتهشده قرار داد. اثری كه نشان میدهد نویسنده دامنه اطلاعاتش در این زمینه بسیار زیاد است.
صادق وفایی، خبرنگار پرتلاشی است كه دامنه گسترده مطالعاتش بر كسی پوشیده نیست و در اولین رمانی كه حالا از او منتشر شده سراغ جنگ جهانی دوم رفته است. او كه در این حوزه علاوه بر مطالعه، گزارشهای بسیاری نیز نوشته، در اولین اثرش ترجیح داده شخصیت و فضا و اتفاقات داستانش را در جایی نزدیك شهر برلین قرار دهد و دست خواننده ایرانی خود را بگیرد و با خود تا یكی از محلات جنوبی شهر برلین ببرد و آنجا قصهاش را تعریف كند.
«جنگ كی تمام میشود؟» عنوان رمانی است كه مروری بر آن داشتهایم و این پرسشی است كه علاوه بر عنوان كتاب، در لابهلای صفحات آن نیز بارها مطرح میشود و خواننده را به اندیشیدن درباره این پرسش با توجه به تصاویری كه در كتاب میبیند، میكند. پرسشی كه همیشه مورد توجه انسان بوده و ریشههای جنگ و میل او به آتشافروزی را كاویده است. نویسنده در این كتاب تلاش كرده نشان دهد عشق و نفرت و اطاعت و سرپیچی مقولههایی هستند كه در هم تنیده شدهاند و هركس بخشی از آن را در وجودش دارد و البته برای
موجه جلوه دادن آنها توجیههای عقلی و منطقی دست و پا میكند.
نویسنده در این رمان، خواننده خود را به دادگاه عقل میكشد. در این كتاب هركدام از شخصیتها كه هریك از آنها برای خودش قصهای هم دارد، پرسشها و گرههایی در ذهن دارند. یكی به مرگ میاندیشد و تلاش میكند با آن روبهرو شود و دیگری در فضایی بین عقل و احساس رفت و آمد میكند.
قصه از روبهرو شدن اتفاقی سه رزمنده با درجهها و جنسیتهای مختلف آغاز میشود. سرگرد آلمانی، گروهبان زن آمریكایی كه به عنوان امدادگر در جبههها شركت كرده و افسر ارشد عضو حزب بلشویك فدراسیون شوروی كه به صورت اتفاقی پایشان به خانهای مخروبه در جنوب برلین در آخرین روزها جنگ جهانی دوم باز میشود و مواجههای جالب برایشان
رقم میخورد. مواجههای كه در رفت و آمد میان سرگذشت هركدام از شخصیتها و قصه اصلی میتواند سرگرمكننده باشد.
هركدام از شخصیتها در پی چیزی پا به جبهه گذاشتهاند و هركدام سرگذشتی دارند كه در فصلهای جداگانه برای خواننده بازگو میشود و حالا در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم كه
موعد آتشبس نزدیك است در كنار هم قرار میگیرند.
از آنجا كه نویسنده تجربههای مختلفی در حوزه ادبیات نمایشی دارد در رمانش هم خواننده ناخواسته حس میكند توصیفها كمجان است. در واقع كمجانی توصیفها به شكلی است كه بیشتر رنگ گزارش میگیرند و كمتر به خواننده صحنه یا اتفاقات نشان داده میشود، اما این سبب نمیشود با رمان خوشخوان و روانی مواجه نباشیم. یكی دیگر از نكاتی كه در رمان برجسته است حجم اطلاعاتی است كه در برخی فصلها به خواننده داده میشود. خواننده در صورتی كه از پیشینه نویسنده اطلاعات داشته باشد، متوجه میشود او با انبوهی از اطلاعات در ذهن مواجه است و در بخشهایی از كتابش آنها را منعكس
كرده است. بهقدری كه گاهی حس میكنید كاركرد این اطلاعات خارج از بافتار داستان چه میتواند باشد، ولی نباید فراموش كرد و حتما نیاز به یادآوری دارد كه راوی این كتاب یك راوی دانای كل است و طبیعی است گاهی چیزهایی بگوید تا بتواند فضای قصه را پیش ببرد.
در مجموع تجربه «جنگ كی تمام میشود؟» از آن تجربههای تازه و متفاوت در فضای داستانهای ایرانی است كه میتواند افقهای تازهای پیشروی داستان فارسی باز كند. به هر صورت ما متاثر از جنگ جهانی دوم بودهایم و میتوانیم اینگونه با آن پدیده مواجهه داشته باشیم و آن را بررسی كنیم.
ارسال دیدگاه