گروه انتشاراتی ققنوس | ایران برای من جایگاه ویژه‌ای دارد
 

ایران برای من جایگاه ویژه‌ای دارد 1397/3/23

مشاهده 


 گزارشی از نشست خبری اورهان پاموک در روزنامه ایران: ایران برای من جایگاه ویژه‌ای دارد 

«متأسفم که ادبیات معاصر ایران در ترکیه معرفی نشده، آنچنان که حتی ترجمه‌های انگلیسی آثار ایرانی هم در ترکیه پیدا نمی‌شود.» این گفته‌های اورهان پاموک، نویسنده ترک تبار برنده نوبل ادبی 2006 است که رد پای آثار شاخص کلاسیک ایرانی در اغلب نوشته هایش دیده می‌شود. او علت این جداسری ترک‌ها از ادبیات ایران را در این می‌داند که: «ترکیه رویش را به غرب گرفته و پشتش را به شرق.»
به گزارش «ایران»، اورهان پاموک، نویسنده مشهور ترک تبار که چند روزی است به همت مؤسسه انتشاراتی ققنوس، برای حضور در نمایشگاه بین‌المللی کتاب و دیدار با علاقه مندان ایرانی آثارش میهمان کشورمان شده در پاسخ به این سؤال خبرنگار «ایران» که جامعه کتابخوان ترکیه تا چه اندازه با داشته‌های ادبیات معاصر فارسی آشنا هستند، گفت:« بوف کور، نوشته صادق هدایت از معدود آثاری است که از زبان فارسی در ترکیه شناخته و معرفی شده است. وقتی پانزده سال قبل به ایران سفر کردم به مطالعه آثار ادبی شما علاقه‌مند شدم اما نه تنها به ترجمه ترکی این آثار دسترسی پیدا نکردم، بلکه حتی به ترجمه‌های انگلیسی آثار معاصر شما هم در کشورم دسترسی پیدا نکردم.»
یکی از نکاتی که اغلب نویسندگان مطرح جهان بعد از کسب جوایزی همچون نوبل ادبیات با آن روبه‌رو می‌شوند این است که خلق آثار بعدی برای آنان قدری مشکل می‌شود چراکه می‌دانند حالا دیگر توجه همه منتقدان ادبی و حتی مردم به کتاب بعدی شان خواهد بود. پاموک در پاسخ به دومین سؤال «ایران» که کسب نوبل چه تأثیری در خلق آثار بعدی وی گذاشته تصریح کرد:« این‌گونه نبود که بعد از نوبل گرفتن کار نوشتن برایم سخت شود، وقتی خبر دریافت این جایزه را شنیدم در حال نوشتن رمان موزه معصومیت بودم که به همان روال کارم را ادامه دادم. »
خالق رمان «زنی با موهای قرمز» درباره تأثیر این جایزه بر زندگی‌اش گفت:« پیش از گرفتن جایزه نوبل آثارم به 46 زبان زنده دنیا ترجمه شد، حالا می‌توانم با افتخار بگویم که ترجمه نوشته هایم به 63 زبان رسیده و از سویی فروش 15 میلیون نسخه‌ای در جهان داشته و بی‌اغراق این تنها تأثیری است که نوبل برمن گذاشت. »
شاید کسب نوبل برای برخی برندگان آن دور از  تصور بوده، با این حال پاموک منتظر کسب آن بوده، او در همین رابطه تصریح کرد:«همیشه منتظر گرفتن جایزه نوبل بودم اما فکر می‌کردم که شاید در 76 سالگی این افتخار نصیبم شود. وقتی در 54 سالگی این جایزه را گرفتم خیلی خوشحال شدم. یک روز پیش از اعلام جایزه نوبل در امریکا بودم که یکی از دوستان پروفسورم به طعنه گفت که فردا جایزه نوبل را اعلام خواهند کرد و به من خندید من هم خنده‌ای کردم. من در آن سال تازه سیگار را ترک کرده بودم. در طول راه فکر کردم که اگر نوبل را امسال من ببرم یک نخ سیگار روشن خواهم کرد و جشن خواهم گرفت.»
البته پاموک فردای همان روز، رأس ساعت 6 صبح که با صدای زنگ در نیویورک بیدار می‌شود با تماسی مواجه می‌شود که خبر از برنده شدن او می‌دهد. پاموک ادامه داد:« هرگز دلم نمی‌خواست تغییر کنم اما این اتفاق رخ داد چراکه طیف گسترده‌ای از خوانندگان مرا شناختند و ناخواسته به نوعی سفیر سیاسی و فرهنگی برای ترکیه تبدیل شدم. با این همه محتویات کتاب هایم و حتی عزم کاری‌ام هیچ تغییری نکرد.»
به گفته اورهان پاموک او پس از دریافت نوبل به بیش از 50 کشور جهان سفر می‌کند و در اقصی نقاط جهان کنفرانس‌های خبری متعددی برای حضور وی برگزار می‌شود. او در همین رابطه گفت:« نمی‌دانم چرا همه می‌‌خواهند از من جمله‌ای منفی درباره نوبل بشنوند اما من همیشه می‌گویم که هیچ ضرری در نوبل ندیده ام، اصلاً نوبل برای سلامتی خوب است و گرفتنش را به همه توصیه می‌کنم.»
پاموک درباره اینکه چرا به ایران سفر کرده، گفت:«در تهران بودن برای من لذتبخش است، این دومین بار است که به تهران آمده‌ام. تاریخ فرهنگ ایران و ترکیه درهم‌آمیخته است. با اینکه کتاب‌های من به بیش از 60 زبان دنیا ترجمه شده اما وقتی به ایران می‌آیم اینجا برای من جایگاه ویژه‌ای دارد انگار که به استانبول آمده‌ام.»
«نام من سرخ» عنوان یکی از رمان‌هایی است که به قلم او خلق شده، او تأکید دارد  اغلب افرادی که این اثر را خوانده‌اند آن را بیش‌تر رمانی ایرانی می‌دانند تا ترکی. علتشم را هم در این می‌داند که این اثر ادبی مملو از مطالبی درباره هنرهای ایرانی است.
وی در واکنش به اینکه آثارش با استقبال بسیاری از سوی مخاطبان ایرانی روبه‌رو شده‌اند، افزود:«اینکه کتاب‌های من اینجا خوانده می‌شود باعث خوشحالی من است و هربار که به ایران می‌آیم این خوشحالی تجدید می‌شود، اما اندک نارضایتی من درباره مسأله کپی‌رایت است. دوست دارم کتاب‌هایم با اجازه خودم و یک ناشر و مترجمی که مشخص می‌کنم، منتشر شود. این تنها خواسته من است.»
او در ادامه سخنانش به «زنی با موهای قرمز» یکی دیگر از رمان هایش اشاره کرد و به ذکر نکاتی درباره آن پرداخت. به گفته پاموک این رمان اثری فلسفی- واقعگرایانه است. او در همین رابطه گفت:« وقتی مشغول نوشتن رمان«کتاب سیاه» در استانبول بودم چشمم به یک مقنی و شاگردش افتاد که مشغول چاه کندن بودند.»
به گفته پاموک او آنقدر محو چگونگی برخورد این دو می‌شود که کم کم رفاقتی بین‌شان ایجاد می‌شود. او ادامه داد:« رابطه‌ای که میان این استاد و شاگرد بود به رابطه پدر و پسری می‌ماند، استاد صبح‌ها سر شاگردش داد می‌زد و در عین‌حال به او کار هم یاد می‌داد. اما همین آدم بعد از کار تبدیل به پدر مهربانی می‌شد، رابطه این دو تأثیر بسیاری برمن گذاشت.»
پاموک افزود: «هنگام نوشتن رمان «نام من سرخ» کتاب‌های سنتی و کلاسیک زیادی می‌خواندم، شاهنامه را هم همان زمان با دقت خواندم و آنجا با داستان رستم و سهراب روبه‌رو شدم. به نظرم داستان رستم و سهراب به داستان «ادیپ» از «سوفوکل» شباهت دارد، در رستم و سهراب، پدر پسر را می‌کشد و در ادیپ، پسر پدر را می‌کشد. با این حال در هر دو یک نگرانی بزرگ وجود دارد که نکند پدر یا پسرم را بکشم اما همین نگرانی در نهایت به کشتن سوق پیدا می‌کند.» این مطالعات منجر به آن می‌شود که برای سال‌ها ذهن پاموک درگیر این شود که داستانی در مقایسه با داستان ادیپ و رستم و سهراب بنویسد و در نهایت چند سال قبل «زنی با موهای قرمز» را می‌نویسد. البته او در دهه 80 میلادی به سراغ آخرین  چاه کن‌هایی که به این سمت کار می‌کردند می‌رود تا تمام اصول چاه کندن را یاد بگیرد.
وی گفت: «از همین رو می‌توانم بگویم که بخش واقعگرایانه این داستان به رابطه مقنی و شاگردش برمی‌گردد و بحث فلسفی آن به فرهنگ و سنت‌هایی که در آن وارد کرد‌ه‌ام. همان‌قدر که شاهنامه برای ما و شرق اهمیت دارد «ادیپ» سوفوکل هم در غرب اهمیت دارد. به گمانم رمان «ادیپ» را باید یک ترکیه‌ای می‌نوشت چون این رمان تقابل شرق و غرب است و ترکیه هم به لحاظ جغرافیا به همین صورت است.»
پاموک قبل از نویسنده شدن قرار بوده که نقاش شود! خودش می‌گوید خانواده‌اش از هفت تا بیست و دو سالگی برای تحقق این مسأله تلاش می‌کنند اما در نهایت او به رمان نویسی روی می‌آورد و به همین منظور نقاش درونش را می‌کشد. هر چند که حدود 10 سالی است که بعد از کسب نوبل دوباره به نقاشی روی آورده است.
دراین مراسم از او درباره ماجرای رسوایی جنسی پیش آمده در آکادمی جایزه نوبل هم پرسیده شد، هر چند که او پاسخی نداد و گفت: «با توجه به شایعات زیادی که در این خصوص وجود دارد ترجیح می‌دهم که سکوت اختیار کنم زیرا در رسانه‌های سوئد هر روز ادعای جدیدی مطرح می‌شود و من نه به شما و نه به رسانه‌های اروپایی جوابی نخواهم داد.»

ثبت نظر درباره این خبر
عضویت در خبرنامه