گروه انتشاراتی ققنوس | انقلاب فرهنگی و مزه غذاهای چینی
 

انقلاب فرهنگی و مزه غذاهای چینی

مشاهده خبر

 

منبع: سایت وینش

 

مزه‌شناس درباره وضعیت عمومی مردم چین در دهه‌های ۵۰، ۶۰  و ۷۰ میلادی است. سه دهه تاثیرگذار در تاریخ چین، در اولی حکومت کمونیستی تثبیت شد، در دومی انقلاب فرهنگی چین را زیرورو کرد و در سومی کمی کشور بازتر شد. البته هنوز مانده بود تا دوره گشایش اقتصادی و آغاز رفاه چینی‌ها. لو ونفو در این رمان تحولات زندگی مردم در انقلاب فرهنگی و تاثیرگذاری کمونیسم بر زندگی چینی‌ها را با تاکید بر «غذا» به تصویر درآورده است. نکته حائز اهمیت در این روایت تاکید بر مزه‌کردن غذاهاست. یعنی خوردن نه به قصد سیر شدن بلکه به قصد لذت بردن از مزه‌ها است.

مزه‌شناس

نویسنده کتاب: لو ونفو

مترجم کتاب: مرضیه بهرادفر

ناشر: ققنوس

نوبت چاپ: ۱ سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۲۰۸

غذای چینی
  

افکار عمومی جهان، این روزها، به دلیل شیوع ویروس کرونا، بر فرهنگ غذاخوری چینی‌ها حساس شده. تا حدی که انتقادات گسترده‌ای در سطح جهان درباره این فرهنگ صورت گرفته است؛ می‌توان با خواندن این کتاب به به اهمیت عمیق خوراکی‌ها در این فرهنگ بیشتر پی‌برد.

لو ونفو (Lu Wenfu 1927 – 2005) نویسنده مزه‌شناس، سال‌ها به عنوان نایب رئیس انجمن نویسندگان چین، رییس فدراسیون فرهنگی سوجو و سردبیر مجله سوجو کار کرد. ونفو عمده شهرت خود را پس از ترجمه مزه‌شناس به زبان انگلیسی کسب کرد. ونفو در سال‌های پس از انتشار این کتاب رستورانی با نام «The Old Suzhou Gourmet House» راه‌اندازی کرد و با ارائه غذاهای اعیانی و سنتی شهر خود توانست در زمینه پژوهش‌های مرتبط با غذا و سرو غذا شهرت و اعتباری به دست آورد. از موضوعات محوری سایر آثارش، به ویژه در کتاب مزه‌شناس، تمرکز بر سنت‌های شهر سوجو است. موفقیت لو در به تصویر کشیدن سنت‌ها و آداب و رسوم این شهر باعث شد وی به نام مستعار «لو سوجو» نیز شهرت یابد. استان جیانگ‌سو، زادگاه ونفو، نیز از مکان‌هایی مهم، پرکاربرد و مورد علاقه او در داستان‌هایش است که داستان «مزه‌شناس» نیز در این استان روایت می‌شود.

خوردن خوراکی‌های غیر معمول، حشرات و حیوانات وحشی از سویی در فرهنگ چینی دارای سابقه زیادی است که منجر به شکل‌گیری بازارهایی شده است که غذاهای گران قیمت و غیرمعمول در آن به فروش می‌رسند. در این کتاب هم با انگشت نهادن بر این مساله به واشکافی ابعادی از آن پرداخته، اگرچه در مذمت این اخلاق نیز نظراتی مطرح گشته است. در بخشی از آن می‌خوانیم:

«سنت‌های ملی ما به سخت‌کوشی، سادگی و صرفه‌جویی در زندگی اهمیت می‌دهند و در طول تاریخ با شکمبارگی و پرخوری مخالف بوده‌اند. مادرها فرزندانشان را از سنین کم با فرهنگ «پرخوری ممنوع» بار می‌آورند. گرچه این روش آموزشی همیشه با فحش دادن و سرزنش کردن نمود پیدا می‌کند، مثلاً می‌گویند: «شیطان پرخور، خیلی بی‌مصرفی!» این جاست که علاقه به خوردنی‌ها به مسئله‌ای شیطانی تبدیل می‌شود و هیچ سودی هم نخواهد داشت. وقتی بچه‌ای از خجالت بچه‌ای دیگر در می‌آید و خوراکی‌اش را می‌گیرد، صورتش را نیشگون می‌گیرند و می‌گویند: «بی‌حیا، شکم‌پرست کله‌پوک، پدر سوخته!» بنابراین دختران خجالتی هیچ‌وقت توی خیابان کلوچه‌ بزرگ و نان سرخ‌شده گاز نمی‌زنند. حتی بازیگران خانم جوان ِ روی سِن هم وقتی شراب می‌نوشند آن را با آستین لباسشان می‌پوشانند. من هم از بچگی با همین شیوه آموزشی «پرخوری ممنوع!» بار آمده‌ام، برای همین هم پرخورها به نظرم حقیر می‌آیند.»

 

 

رمان مزه‌شناس درباره وضعیت عمومی مردم چین در دهه‌های ۵۰، ۶۰  و ۷۰ میلادی است. در این رمان تحولات زندگی مردم در انقلاب فرهنگی و تاثیرگذاری کمونیسم بر آن جامعه، با تاکید بر «غذا» به تصویر درآمده است. در بخشی از داستان می‌خوانیم:

«… تو مدیر رستورانی نباید قضاوت در مورد خوب و بد اعمال مردم را با کارت قاطی کنی. غذاهای سوجو خیلی معروف‌اند، این فرهنگی است که همین خلق زحمتکش در طی هزاران سال آن را شکل داده‌. اگر این فرهنگ به دست تو نابود شود، در مقابل تاریخ مسئول خواهی بود.
همین که این را شنیدم خشکم زد. در مدرسه درس تاریخ داشتیم و می‌دانستم تاریخ بازیچه نیست تا بتوان با آن شوخی کرد. همه چیز در آن ثبت شده بود و حتی با مردن هم نمی‌شد از دستش گریخت. اما در این مورد شک داشتم. چطور ممکن بود آداب غذایی را خلق زحمتکش ابداع کرده باشند؟ شنیدنش خوشایند بود، اما به نظرم امتیاز این ابداع هم به امثال جوزیه و کونگ‌بیشیا تعلق داشت.»

 

 

مزه‌شناس درباره اهمیت عمیق «مزه» و «غذا»ست. درباره فرهنگ غذایی مردم چین. در این فرهنگ کهن، میل و علاقه‌ی بی‌حدی به غذاها وجود دارد. رمان دارای دوازده قسمت است به نام‌های: «خوردن و نوشیدن، جاذبه‌هایی کوچک»، «جدال با من»، «سوتفاهم مسرت‌بخش»، «حمله خشمگینانه»، «پایان درد و رنج»، «حس چشایی آدمی»، «کدو تنبل»، «مسیرهای متفاوت، سرانجام یکسان»، «بسیار سفر باید…»، «رسم مهمان‌نوازی»، «آداب غذا خوردن» و «شکلات». اگر چه کتاب دارای تصویرسازی‌هایی است که در چاپ سال ۲۰۰۵م. به نسخه پیش‌تر چاپ شده در سال  ۱۹۸۳م.، اضافه شده اما تصویرسازی‌ها به فضاسازی اثر یا عمق بخشیدن به آن کمک چندانی نکرده است.

 این داستان دارای دو شخصیت اصلی است به نام‌های گائوشیائوتینگ (Gao Xiaoting)، راوی و جوزیه (Zhuziye)، ضدقهرمان و شخصیت محوری داستان. داستان حول رابطه این دو شخصیت و دشمنی‌شان با هم می‌گذرد. در شروع داستان، جوزیه ملّاک و سرمایه‌داری شکمباره است که با رفتن به بهترین رستوران‌ها و یا خرید خوراکی از بهترین غذاخوری‌ها وقت می‌گذراند درحالی که از تعداد زمین‌ها و خانه‌های خود آگاهی دقیقی ندارد و حتی تمام سال لباس‌های دست دومی بر تن دارد. جوزیه مردی تنها است که تمام خانواده خود را در جنگ با ژاپن و در اثر اصابت بمب از دست داده است. در خانه او، راوی به همراه مادر و مادربزرگش به عنوان سرایدار و خدمتکار زندگی می‌کنند. نفرت راوی از جوزیه، در نهایت به نفرت او از غذا و نظام سرمایه‌داری و گرایش به کمونیسم می‌انجامد اما این گرایش نیز بدون لغزش و تلفات نیست. روایت شخصیت‌های داستان فراز و نشیب بسیاری را سپری می‌کند و از دوره کودکی تا پیری گائوشیائوتینگ را در برمی‌گیرد.

 

 

زبان روایت داستان ساده، بی‌آلایش، روان و پاکیزه است و متن را خوش‌خوان و مفرح کرده است. برهه‌ای حساس از تاریخ چین و تجربه انقلاب فرهنگی به خوبی در فراز و نشیب شخصیت‌های اصلی این اثر پدیدار شده، بی‌آنکه راوی قصد آن را داشته باشد تا تمام جزییات را با مخاطب خود در میان بگذارد یا در روایت داستان‌ها، با ناراحتی و شادی خود از آنچه برسرش آمده است، خواننده را متاثر کند. تا حدی که به گزارش روان تاریخی‌ای می‌ماند. اگرچه جملات سنگین فلسفی در اثر به چشم نمی‌خورند یا پیچیدگی‌های روایی چندانی ندارد اما از حکمتِ شرقیِ برآمده از زندگی، خالی نیست و نویسنده قصد دارد که خوردن غذا، چای و نوشیدنی را نوعی لذت بی‌وصف زندگی به شمار آورد.

نکته حائز اهمیت در این داستان، تاکید بر مزه کردن غذاها و اهمیت آن و نه صرف خوردن است. یعنی خوردن نه به قصد سیر شدن بلکه به قصد لذت بردن از مزه‌ها است. جوزیه در این داستان کسی است که به دلیل حس چشایی خود از دیگران ممتاز است. راوی اگرچه او را شکم‌باره می‌خواند و از زندگی روزمره او که برپایه خوردنِ خوراکی‌هاست گلایه دارد اما از سوی دیگر در جای دیگر به لاغر بودن او اشاره کرده است. او درگیر مزه‌هاست و نه صرف خوردن اما گائوشیائوتینگ به هر روی از این اشتغال او به امری تجملی، بیزار است.

‌«عنوان مزه‌شناس چه گوش‌نواز است. به زبان که می‌آید، قدری طعم خوش دارد. اگر بخواهید به زبان خودمانی توضیحش دهید، کم و بیش می‌شود این: کسی که عاشق خوردن باشد.
مزه‌شناس‌ها می‌توانند در این زمینه متخصص بشوند و این همان چیزی است که من اصلاً فکرش را نمی‌کردم. آنچه انتظارش را دارید هیچ‌وقت سرراهتان قرار نمی‌گیرد و، برعکس، چیزهایی که به فکرتان هم خطور نمی‌کنند دقیقاً کنار دست‌تان هستند. و، بدتر از همه، کسی که صرفاً به خاطر شکم‌پرستی متخصص شده، چهل سال است که مثل سایه‌ای عجیب به من چسبیده. من مدام تحقیرش می‌کردم، از او کینه به دل داشتم و مخالفش بودم. وحالا خودِ منم که هیچ مهارت خاصی ندارم و او، تنها برای این‌که غذا خوردن را دوست دارد، خبره‌ای تمام عیار شده و به مقام عالی مزه‌شناسی دست یافته است!»

شیائوتینگ راوی داستان، با وجود سختگیری‌های شخصیتی‌اش، دستخوش تغییرات در اعتقاداتش می‌شود اما با این حال‌ در دشمنی‌ و مقاومت‌ در مقابل جوزیه پایدار می‌ماند. شیائوتینگ در بسیاری از مراحل زندگیش به دلایل مختلفی و به ناچار و گاه خودخواسته با جوزیه همراه می‌شود و زندگی متناقض خود را با روایتی ساده بیان می‌کند.

با وجودی که ادبیات انتقادی چین، دست‌کم در میان آثار ترجمه شده به فارسی، مهجور است (این کتاب مستقیما از زبان چینی ترجمه شده است)، شاید بتوان این رمان را رمانی انتقادی دانست، چرا که در لایه‌های زیرین آن و حتی در پایان‌بندی داستان به شکست‌های ایدئولوژی حاکم بر چین و تاوانی که مردم بابت متحمل شدنِ وقایعی چون انقلاب فرهنگی و… داده‌‌اند، اشاره شده است. شخصیت اصلی داستان اگرچه اعتراضِ مشخص به شرایط عمومی زندگی خود نمی‌کند ولی ناکارآمدی بعضی سیاست‌های کشور چین را از قِبَل انتخاب‌هایش در روند داستان به نمایش می‌گذارد. توجه نویسنده به ضدقهرمانی چون جوزیه، که همواره در داستان نقش موثر و محوری دارد به نحوی زیرکانه نمایش مخالفت و دشمنی با نظام کمونیستی حاکم است.

 

ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه