..........................
خبرگزاری ایرنا
سه شنبه 11 خرداد 1400
..........................
خواندن اعترافات دیگران به کارهای کرده و ناکرده، از موضوعاتی است که چون حس کنجکاوی آدمها را در مواجهه دیگر ادمها با شرایط مشابه یا متفاوت زندگی خود ارضا میکند، برای بسیاری لذت بخش یا دستکم جذاب است.
از دیگر سو، نوشتن اعترافات و اقرار به مسائل شخصی زندگی، سابقه ای طولانی در ادبیات غرب دارد؛ چنانچه کتاب اعترافات آگوستین معروف به آگوستین قدیس (Saint Augustinus) (از تأثیرگذارترین فیلسوفان و اندیشمندان مسیحیت در دوران باستان و اوایل قرون وسطی) که زندگینامه فلسفی-اعتقادی وی است خودزندگینامهای خواندنی است.
اعترافات نوشته ژان-ژاک روسو (اندیشمند فرانسوی) که در سالهای ۱۷۶۵ تا ۱۷۷۰ میلادی نوشته شده و روسو در آن تمام وقایع زندگی خویش را تا سال ۱۷۶۶ بیان کرده است نمونهای دیگر از این دست کتابهاست که نویسنده در آن کاملاً شفاف از وقایع زندگی خویش صحبت کردهاست (این کتاب همچنین به ذهنیات روسو از کودکی تا سالهای پایانی عمر میپردازد).
در نمونه ای متاخر از این دست کتابها کتاب زیستن برای بازگفتن (نشر کاروان) یا زنده ام که روایت کنم (نشر نی) از نویسنده شهیر کلمبیایی و برنده جایزه نوبل (۱۹۸۲) گابریل گارسیا مارکز را میتوان نام برد؛ کتابی که در آن مارکز خاطرات دوران کودکی، نوجوانی و نخستین سالهای جوانیاش را، با صداقتی بینظیر، به خواننده پیشکش میکند؛ سالهایی که تخیل بارورش را غنا بخشیدند و زمینهساز پدیداری برخی از برجستهترین و ماندگارترین داستانهای کوتاه و رمانهای زبان اسپانیایی شدند که از جایگاه و اهمیتی بنیادین و اساسی برخوردارند.
این نوشتن اعترافات البته موضوعی کاملا شخصی نیست و علاوه بر جسارت نویسنده، بسیار متاثر از محیط زندگی، شرایط اجتماعی و میزان پذیرش و انعطاف پذیری جامعه در مقابل اعتراف یک شخص به کارهایی است که در زندگی شخصی انجام داده است.
شهلا زرلکی نویسنده، منتقد ادبی و پژوهشگر دانشآموخته رشته زبان و ادبیات فارسی فعالیت مطبوعاتی را با نوشتن نقد سینمایی از سال ۱۳۷۷ آغاز کرده و از سال ۱۳۷۸ به طور حرفه ای به نگارش مقاله و نقد ادبی در نشریات و روزنامه های مختلف پرداخته است. وی در زمینه نقد ادبی نیز فعال بوده و کتاب های من چراغها را روشن میکنم (بررسی آثار زویا پیرزاد، نیلوفر، ۱۳۹۲) و زنان علیه زنان جستاری روانشناختی در آثار آلبادسس پدس (فرهنگ کاوش، ۱۳۸۲) از جمله آثار اوست. مجموعه داستان ما دایناسور بودیم (چشمه، ۱۳۸۹) پیش از این در زمینه ادبیات داستانی از وی منتشر شده است.
کتاب اعترافباز نوشته شهلا زرلکی (متولد ۱۳۵۵) که به تازگی از سوی انتشارت ققنوس منتشر شده است یکی از نمونه های فارسی از جنس کتاب هایی با محتوای اعترافات است که نویسنده در آن کوشیده است تا تا جایی که محدودیتهای عرفی، اخلاقی و قوانین نشر اجازه میدهد، به زوایای پنهان زندگی خصوصی خود بپردازد.
این رمان از ۱۸ فصل تشکیل شده که نویسنده هر فصل را بهصورت مستقل روایت کرده است؛ اما تمام بخشها با یکدیگر ارتباط دارند. زرلکی در ابتدای کتاب نوشته است که اعترافباز شوخی کوچکی است با گونه ادبی مهجور و محبوبم: ادبیات اعترافی.
در بخش اول این رمان با عنوان دفاعیه اول آمده است: اعتراف میکنم من یک اعتراف بازم! یعنی دلم میخواهد با کلمه اعتراف بازی کنم.
زرلکی در کتاب اعترافباز خواننده کتاب را مخاطب قرار داده و از زندگی شخصی و ویژگیهای رفتاری و شخصیتی خود حرف میزند و روایتهایی از زندگی شخصی و خانوادگی خود را برای مخاطب به تصویر میکشد. در واقع هدف راوی بیان بیپردۀ خصوصیات و پنهانیهایی است که در زندگی روزمره همۀ ما هست اما شاید بیان آن به زبان ساده و صریح برای هر کسی آسان نباشد.
در بخشی از این کتاب و در فصلی با عنوان «خواب زمستانیِ ماده خرس قطبی» می خوانیم:
هیچ وقت آدم های فعال و پرانرژی را نفهمیدهام. همانها که به اندازۀ کافی پول دارند تا نمیرند از گشنگی اما باز از کلۀ صبح تا شب سگ دو میزنند تا دوزار بیشتر توی بانک ذخیره کنند و مفصل استخوان زانو را زودتر اوراق کنند و زودتر بمیرند. من آدم تنبلی هستم و برای انجام دادن کارهای عادی روزانهام به انگیزههای قدرتمندی از جنس عشق و این دری وریها نیاز دارم که آن هم به ندرت فراهم می شود. برای همین اغلب در جستجوی انگیزه، برای انجام دادن امور روزمره حتی به دردسر می افتم و توهم عاشقی میزنم. اگر در شبانه روز حداقل بیست و پنج بار به خودم تلقین نمیکردم که تو نویسندهای و باید بنویسی (کدام باید ابله!) هیچ وقت چیزی نمی نوشتم و خوشبخت و راضی زندگیام را می کردم (ص۵۵).
رمان اعترافباز نوشته شهلا زرلکی در ۱۸۴ صفحه و شمارگان ۷۷۰ نسخه با قیمت ۳۵۰۰۰ تومان به تازگی راهی بازار نشر شده است.