................................
منبع: روزنامه همشهری
چهارشنیه 8 آبان 1398
...............................
آیـــــــــــــــنهباز رمانی144صفحهای است به قلم ناهید فرامرزی، نویسنده 52ساله که نشر هیلا بهتازگی آن را منتشر کرده است. مهرانه دختری جوان است که در سفری ناخواسته از تهران به زادگاهش بازمیگردد؛ به روستایی که بخشی از کودکیاش را در آن گذرانده. او طی این سفر رودرروی گذشتهاش قرار میگیرد و با اینکه از آن گذشته گریزان است، چون اسیری در دست تقدیر در مسیر روایتی پیچدرپیچ ناچار به رویارویی با خویشتن خویش میشود. مهرانه، با حضور در آن روستا انگار مقابل آینهای میایستد که گذشته و حال را با جزئیات نمایش میدهد و رازش را آشکار میکند. روایت در فصلهای کتاب در مرز خیال و واقعیت میغلتد و اسطوره و خرافه را به نمایش میگذارد. بخشی از داستان پشت جلد کتاب اینطور آمده است: «خیره شدم به غریبهای که در آینه بود و با من سر لج داشت. توی چشمم زل زل نگاه کرد و عین دیوانهها قهقهه زد.
پرسیدم: چرا؟ داری چی کار میکنی؟
حرفی نزد. میدانستم چه فکری میکند، میخواست بگوید که آمده تا گذشته را جبران کند. انگار دنبال بخشش بود. چقدر شبیه من بود؛ حتی آرزوهایش هم. انگار توی دلش را میخواندم. با این همه نزدیکی برایم غریبه بود. حتی چشمهایش را به یاد نمیآوردم. آنکه در آینه التماس میکرد، آمده بود تا به خیال خودش، بار گذشته را زمین بگذارد. هرچند راضی نبودم. زن محبوس آینه مجبورم کرد...»
آینه باز را انتشارات هیلا با شمارگان 550نسخه به بهای 18هزار تومان منتشر کرده است.