به عبارت دیگر کمتر سراغ داریم انسانهایی
را که سختکوشانه در راستای روشن کردن این میراث باستانی گام برداشته باشند و
دشواری و سختی پژوهش در منابعی اندک یاب و خاموش را بر خود هموار کرده
باشند. آنچه از آن دورانهای کهنه باقی مانده جز گزارشهایی ناقص و
سوگیرانه و سنگ نبشتههایی آسیب دیده و مسکوکاتی پراکنده مگر چیست؟ هر سال
میلیونها ایرانی به کنار آثار به جا مانده از هخامنشیان به تخت جمشید
میروند و در کنار تخت سنگهایی ویران عکس یادگاری میگیرند و در برابر نقش
رستم و پرسپولیس ژست میگیرند، اما به راستی چه کسی میداند این نقشهای
در حال ویرانی از چه سخن میگویند و میکوشند خاطره کدام دورهها را در
یادها زنده کنند؟ سابقه ایجاد نقوش برجسته صخرهیی در ایران باستان به
هزاره سوم پیش از میلاد برمیگردد. پراکندگی نقوش برجسته صخرهیی ساسانیان
گستره وسیعی از ایران (فارس، کرمانشاه و آذربایجان) را شامل میشود. اما
دامنه نفوذ و سبک هنری رایج ساسانیان در دوره مورد بحث به خارج از مرزهای
کنونی ایران و قلمرو انیرانی نیز کشیده شده است. جای بسی تاسف است که
مطالعات صورت گرفته درباره نقوش برجسته صخرهیی ایران در دوره ساسانی بیشتر
حاصل کار پژوهشگران عمدتا غربی است. با توجه به اهمیت آثار این پژوهشگران
در شناخت بهتر نقوش، برخی از آنها به فارسی نیز ترجمه شدهاند. اما تاکنون
اثری کامل و جامع به فارسی که به معرفی تمامی نقوش برجسته دوره مورد بحث
بپردازد، وجود ندارد. با این همه آثار ارزشمند پژوهشگرانی چون رومن گیرشمن،
هوبرتوس فون گال، ولادیمیر لوکونین، علیرضا شاپور شهبازی، روبرت گوبل و...
رهگشای سایر پژوهشگران در درک بهتر ماهیت این نقوش بوده است. اما مشکل
اساسی در مطالعات فارسیزبانان کماکان پابرجاست و آن فقدان اثری جامع است
که تمامی نظریات ارایه شده درباره این نقوش را در برداشته باشد. البته
میرزا محمد حسنی فارغالتحصیل دکترای دانشگاه سوربن بیشک از محققانی است
که رنج تحقیقاتی ژرف را به جان پذیرفته و در آخرین اثرش «نقش برجستههای
نویافته ساسانی» که به تازگی توسط نشر ققنوس منتشر شده، در این راه گام
برداشته است. او در این کتاب به معرفی هفده نقش برجسته نویافته ساسانی که
بین سالهای ١٩٥٠ تا ٢٠٠٤ میلادی در ایران و خارج از ایران توسط پژوهشگران
ایرانی و غربی کشف و معرفی شده است، پرداخته است. نقشهای کشف شده در ایران
گستره جغرافیایی ایالتهای فارس، خوزستان، سیستان و خراسان را در بر
میگیرد. دامنه نفوذ هنر نقش برجسته تراشی ساسانی با کشف سه نقش به ترکیه،
یمن و افغانستان نیز کشیده شده است. او در این اثر نظرهای مختلف مطرح شده
درباره تعیین هویت پادشاهان و تاریخ ایجاد هر نقش را تحلیل و بررسی کرده
است.