گروه انتشاراتی ققنوس | راوی زندگی آدم‌های معمولی: نگاهی به «قصه‌های پریوار و داستان‌های واقعی»: خبرگزاری فارس
 

راوی زندگی آدم‌های معمولی: نگاهی به «قصه‌های پریوار و داستان‌های واقعی»: خبرگزاری فارس

خبرگزاری فارس

وجه مشترک همه داستان‌های کتاب «قصه‌های پریوار و داستان‌های واقعی»، توصیف موقعیت آدم‌های به شدت معمولی و کم توقعی است که بر اثر ناملایمات زندگی روزمره به حاشیه جامعه رانده شده‌اند. 
به گزارش خبرنگار فارس، نویسندگان ایرانی در سال‌های اخیر توجه ویژه‌ای به داستان کوتاه داشته‌اند که این روند همچنان ادامه دارد و به همان اندازه که تعداد رمان‌های شاخص در بین آثار منتشر شده نویسندگان ایرانی نا چیز بوده، در مقابل تعداد داستان‌های کوتاه منتشر شده موفق چشمگیر بوده است. 
در این بین، گروهی از نویسندگان هم هستند که نوشتن داستان‌های کوتاه کوتاه را به طور مستمر پیگیری می‌کنند که برخی از آن‌ها در این زمینه دستاوردهایی هم داشته اند. 
یکی از این نویسندگان، کامران محمدی است که اخیراً مجموعه ای از داستان های مینی مالیستی او در کتاب «قصه های پریوار و داستان‌های واقعی» توسط انتشارات ققنوس در تهران چاپ و منتشر شده است. 
یکی از ویژگی‌های ساختاری شاخص در داستان‌های کتاب جدید کامران محمدی، رویکرد جدی و مستمر او به عنصر ایجاز در روایت است. 
تقریباً همه داستان های کتاب حاضر حجم کمی دارند و در آن ها از حشو و زواید خبری نیست. حتی در بعضی از داستان‌ها، ایجاز بیش از حد باعث شده خواننده خلاءهایی را در طرح داستان احساس کند. 
البته خوانندگانی که این روزها تازه‌های داستان کوتاه مینی‌مالیستی را در ایران و جهان پیگیری می‌کنند و با افت و خیزهای این جریان ادبی پر مخاطب در دنیای امروز آشنایی دارد، بهتر می‌توانند با داستان‌های کتاب «قصه‌های پریوار و داستان‌های واقعی»ارتباط برقرار کنند. 
از اصول ثابت این نوع خاص داستان‌نویسی، پرهیز از پرگویی در داستان است که نویسنده کتاب قصه‌های پریوار...هم از این اصل پیروی کرده و تا جای ممکن کم‌گویی کرده و به عبارت دیگر، رویکرد گزیده‌گویی را در پیش گرفته است. 
محمدی بیش از سایر عناصر داستانی، از دو عنصر گفت‌وگو و روایت استفاده کرده که کارکرد اصلی این دو ابزار قصه‌نویسی، رسیدن به ایجاز و تلخیص در قصه است. 
در داستان‌های «ارمغان بهزیستی» و «پیش از خواب»، فقط از ابزار گفت‌وگو استفاده شده و نویسنده توانسته با این شیوه، سایر جنبه‌های داستانی مانند شخصیت‌پردازی، فضاسازی، توصیف و... را هم پوشش دهد. 
البته با توجه به این که کتاب حاضر در دو بخش مجزا، اما به هم پیوسته ارائه شده، نوع نگاه نویسنده به این عناصر و بهره‌گیری از آن‌ها در بخش‌های مختلف تا حدودی متفاوت است. 
در بخش اول که عنوان «قصه‌های پریوار» برای آن انتخاب شده، 17 داستان با شخصیت‌ها و فضاهای اغلب مشترک ارائه شده است. 
راوی و شخصیت مقابلش (پری) زوج جوانی هستند که مشکلات و آرزوهای مشترکی هم دارد. 
همه داستان‌های این بخش از زاویه نگاه راوی(مرد) روایت می شود و در این صورت طبیعی است که ذهنیت او بر فضای داستان ها حاکم شود. 
با آن که شخصیت زن(پری) پا به پای مرد(راوی) در تقریباً همه داستان ها حضور دارد، اما مخاطب از دنیای ذهنی او اطلاعات چندانی به دست نمی آورد. 
البته شخصیت پری با اطلاعات گوناگونی که راوی در داستان های مختلف این بخش می‌دهد و با توصیف‌های او تقریباً به طور کامل ساخته می‌شود؛ او زنی سختکوش است که تلاش می‌کند با ناملایمات زندگی بسازد. با بردباری و امید به آینده روشن، شوهرش را در سختی‌های زندگی همراهی می‌کند. نقش‌های مختلف اجتماعی را ایفا و در مواردی هم علیه سختی‌ها از ابزار روحیه شاعرانه استفاده می‌کند تا بتواند تلخی‌های زندگی را به راحتی هضم کند: 
گفتم: «پری، اتاق خیلی نم داره.» 
گفت: «ولی پریای دریایی که از نم ترسی ندارن، اونا تو دریا زندگی می‌کنن.» 
گفتم: «پاهات این طوری بدتر می‌شه.» 
گفت: «پریایی دریایی که پا ندارند، دم دارن. من هم شبا که تو خوابیدی، دم در می‌آورم.» 
گفتم: «باید خونه را عوض کنیم، باید یه جای بهتر، ولی با این وضع کار ...» 
گفت: «پریایی دریایی که کار نمی‌خوان، اونا خیلی پول دارن.» 
گفتم: «اگه کارم تو این روزنامه جور شه ...» 
گفت: «پریا...ی...در...یا...» (ص 42) 
 
بخش دوم کتاب که عنوان «داستان های واقعی» برای آن انتخاب شده هم شامل 22 داستان کوتاه است که بر خلاف بخش اول، هر یک از داستان‌ها فضا و شخصیت‌های متفاوتی دارند. 
از ویژگی اصلی این بخش همان تنوع آدم ها و مکان های داستانی است. افرادی از طیف های مختلف اجتماعی در داستان های این بخش حضور دارند. زاویه نگاه نویسنده هم نسبت به بخش اول در این قسمت تغییر کرده و او اغلب دنیاهای داستانی را از زاویه نگاه افراد مختلف می بیند. 
البته بیشتر زاویه دیدهای نمایشی انتخاب شده تا نویسنده از قضاوت مستقیم دور باشد. با این حال، نوع انتخاب های او، جهت گیری هایش را هم تا حدودی نشان می دهد. 
اغلب شخصیت هایی که در داستان های این بخش حضور دارند، افرادی از قشر متوسط اجتماع و در مواردی آدم های به حاشیه رانده شده جامعه هستند. آن ها دغدغه های خاص خود را دارند و اغلب برای به دست آوردن لقمه ای نان یا سر پناهی با شرایط دشوار پیرامون خود مبارزه می کنند. 
در داستان «گنجشک» موضوع فقر نمود بیشتری دارد: «...دستش را گرفتم... گفتم: «پس آشغال پخش کن محل تویی...بیش‌تر از چهارده سال نداشت. مچ دستش آن قدر نازک و استخوانی بود که ترسیدم با کمی فشار بشکند...گنجشک را رها کردم تا با خیال راحت پرواز کند و برود. اما تکان نخورد. سرش را پایین انداخت و زیر لب، طوری که انگار با خودش حرف بزند، گفت: «ببخشید آقا، ولی اگر مردم این جا آشغال نریزند، من و مادرم از گرسنگی می میریم.» (ص 64 و 65) 
در داستان«کلاه قرمزی» هم این موضوع پررنگتر است. 
در این میان افرادی هم هستند که علاوه بر قرار گرفتن در ردیف تهیدستان جامعه، از درد ناپیدای تنهایی هم رنج می‌برند. 
وجه مشترک همه داستان‌های کتاب «قصه‌های پریوار و داستان‌های واقعی»، توصیف موقعیت آدم‌های به شدت معمولی و کم‌توقعی است که بر اثر ناملایمات زندگی روزمره به حاشیه جامعه رانده شده‌اند و اکنون تلاش می‌کنند که جایگاه به مراتب بهتری را برای خود دست و پا کنند. 
ثبت نظر درباره این نقد
عضویت در خبرنامه